Amir65

کاربر فعال تالار ادبیات
کاربر فعال تالار
Sep 28, 2024
301
یک روز می‌آیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم
یک روز می‌آیی که من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی نه یقین، م*ست و خمارت نیستم
شب‌زنده داری می‌کنی تا صبح زاری می‌کنی
تو بی‌قراری می‌کنی، من بی‌قرارت نیستم

افشین یداللهی

از کرم بنواخت ما را یار ما
لاجرم بالا گرفته کار ما
جان فروشانیم در بازار عشق
تن چه باشد در سر بازار ما

شاه نعمت الله
 

Mahoor

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Sep 12, 2024
13
از کرم بنواخت ما را یار ما
لاجرم بالا گرفته کار ما
جان فروشانیم در بازار عشق
تن چه باشد در سر بازار ما

شاه نعمت الله
آنان که شب آرام نگیرند ز فکرت

چون صبح پدیدست که صادق نفسانند
 

Amir65

کاربر فعال تالار ادبیات
کاربر فعال تالار
Sep 28, 2024
301
در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را
اول قدم از عشق سر انداختن است
جان باختن است و با بلا ساختن است

اول این است و آخرش دانی چیست
خود را ز خودی خود بپرداختن است

عراقی
 

دلارام

هنرمند
هنرمند
Aug 2, 2024
1,303
اول قدم از عشق سر انداختن است
جان باختن است و با بلا ساختن است

اول این است و آخرش دانی چیست
خود را ز خودی خود بپرداختن است

عراقی
تنها چو شدی ز من، چه غم ها خوردی!
از بودنِ تو، چو زآنِ من، معنا رفت:
تنها، چو من و خدا، دریغا! مُردی!

اسماعیل خویی
 

آنیتا&

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Sep 18, 2024
111
تنها چو شدی ز من، چه غم ها خوردی!
از بودنِ تو، چو زآنِ من، معنا رفت:
تنها، چو من و خدا، دریغا! مُردی!

اسماعیل خویی
می نشستم به تماشا، تنها
گاه بر پرده ابر، گاه در روزن ماه،
دور، تا دورترین جاها می‌رفت نگاه، باز می‌گشتم، هیهات!
چشم‌ها دوخته‌ام بر در و دیوار هنوز!

فریدون مشیری
 

Amir65

کاربر فعال تالار ادبیات
کاربر فعال تالار
Sep 28, 2024
301
می نشستم به تماشا، تنها
گاه بر پرده ابر، گاه در روزن ماه،
دور، تا دورترین جاها می‌رفت نگاه، باز می‌گشتم، هیهات!
چشم‌ها دوخته‌ام بر در و دیوار هنوز!

فریدون مشیری
ز روی مهر اگر روزی ببینی یک دو شیدا را
بما هم گوشه چشمی که شیدا کرده ای ما را

بهر جا پا نهی آنجا نهم صد بار چشم خود
چه باشد آه اگر یک باره بر چشمم نهی پا را

هلالی
 

دلارام

هنرمند
هنرمند
Aug 2, 2024
1,303
ز روی مهر اگر روزی ببینی یک دو شیدا را
بما هم گوشه چشمی که شیدا کرده ای ما را

بهر جا پا نهی آنجا نهم صد بار چشم خود
چه باشد آه اگر یک باره بر چشمم نهی پا را

هلالی
آن چنان آلوده‌ست
عشق غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم می‌لرزد
چون تو را می‌نگرم

مثل این است که از پنجره‌ای
تک درختم را، سرشار از برگ،
در تب زرد خزان می‌نگرم
مثل این است که تصویری را
روی جریان‌های مغشوش آب روان می‌نگرم

شب و روز
شب و روز
شب و روز

بگذار
که فراموش کنم.

تو چه هستی، جز یک لحظه، یک لحظه که چشمان مرا
می‌گشاید در
برهوت آگاهی؟
بگذار
که فراموش کنم.

فروغ فرخزاد
 

Amir65

کاربر فعال تالار ادبیات
کاربر فعال تالار
Sep 28, 2024
301
آن چنان آلوده‌ست
عشق غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم می‌لرزد
چون تو را می‌نگرم

مثل این است که از پنجره‌ای
تک درختم را، سرشار از برگ،
در تب زرد خزان می‌نگرم
مثل این است که تصویری را
روی جریان‌های مغشوش آب روان می‌نگرم

شب و روز
شب و روز
شب و روز

بگذار
که فراموش کنم.

تو چه هستی، جز یک لحظه، یک لحظه که چشمان مرا
می‌گشاید در
برهوت آگاهی؟
بگذار
که فراموش کنم.

فروغ فرخزاد
امید روشنایی گر چه در این تیره گی ها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می افشانم
من اینجا روزی آخر از سِتیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و می دانم تو روزی باز خواهی گشت

مشیری
 

دلارام

هنرمند
هنرمند
Aug 2, 2024
1,303
امید روشنایی گر چه در این تیره گی ها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می افشانم
من اینجا روزی آخر از سِتیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و می دانم تو روزی باز خواهی گشت

مشیری
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم
چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را

ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
نه نهانم نه بدیدم چه کنم کون و مکان را

مولانا
 

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 38) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 0, Members: 0, Guests: 0)

Who has watch this thread (Total: 0) «جزئیات دقیق بازدیدها»

بالا