- Sep 28, 2024
- 301
یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم
یک روز میآیی که من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی نه یقین، م*ست و خمارت نیستم
شبزنده داری میکنی تا صبح زاری میکنی
تو بیقراری میکنی، من بیقرارت نیستم
افشین یداللهی
از کرم بنواخت ما را یار ما
لاجرم بالا گرفته کار ما
جان فروشانیم در بازار عشق
تن چه باشد در سر بازار ما
شاه نعمت الله