- Dec 28, 2024
- 1,187
تاوان انتظار، دل سردی است که هر روز سنگینتر میشود.
ایستادهای در دوردست،
در حالی که تنها تماشایم میکنی،
نه به سوی من میآیی و نه از من میروی.
این فاصلهی بیپایان، گویی برای همیشه میان من و تو کشیده شده است.
مدتهاست در سایهی امید به تو نگاه کردهام، ولی اکنون دیگر منتظر نمیمانم.
پایان انتظارم فرا رسیده؛ چون فهمیدم که در جایی که هیچ دستی برای رسیدن وجود ندارد،
تنها باید خودم را پیدا کنم. این تاوانی بود که به یاد تو در قلبم نشسته بود،
اما حالا وقت آن است که قلبم را از این بار سنگین رها کنم.
ایستادهای در دوردست،
در حالی که تنها تماشایم میکنی،
نه به سوی من میآیی و نه از من میروی.
این فاصلهی بیپایان، گویی برای همیشه میان من و تو کشیده شده است.
مدتهاست در سایهی امید به تو نگاه کردهام، ولی اکنون دیگر منتظر نمیمانم.
پایان انتظارم فرا رسیده؛ چون فهمیدم که در جایی که هیچ دستی برای رسیدن وجود ندارد،
تنها باید خودم را پیدا کنم. این تاوانی بود که به یاد تو در قلبم نشسته بود،
اما حالا وقت آن است که قلبم را از این بار سنگین رها کنم.