نام اثر: پریزادِ غزل
نویسنده: سما ماندگار
ژانر اثر: درام، عاشقانه، اجتماعی
خلاصه: چند بار تا به حال خودت نبودی؟ کافی نیست؟ نقاب هایِ دورویی و دو چهرهای را از صورتتان بزدایید و با آبِ فراوان بشویید.
این دنیای مشکلاتی "واقعی" دارد که با تخیلات ما درست نمیشود.
پریزاد که کمی از گِلِ آفرینشش با "ترس" تنیده شده، نمیتواند خودش را پشتِ نقاب ها و قالب هایِ مصنوعی پنهان کند، اتفاقات با او هماهنگ نمیکنند، فقط میآیند و همه چیز را خراب میکنند، چگونه میشود با یک دست، نقاب را نگه داشت و با دستِ دیگر مشکلات را حل کرد؟ نباید این نقاب را به زمین انداخت؟