گنجینه چیستا یثربی

[- آبان؛]

گاهی جای خالی یک‌نفر
در زندگی‌ات
می‌میرد....
آن‌وقت بلند می‌شوی
بروی
یک جای خالی دیگر پیدا کنی .... .
همین!

 

[- آبان؛]

دلم برای تو
تنگ است
و این را
نمی‌توانم بگویم
مثل باد که از پشت پنجره‌ات می‌گذرد
و یا درخت‌ها که
خاموش‌اند
سرنوشتِ عشق
گاهی سکوت است..

 

[- آبان؛]

انگار همه‌ی عمر ؛
در مسافرخانه‌هایی زیسته‌ام ،
که بخشی از خودم را در آن ،
جا گذاشته‌ام .... .
ناممکن است
ناممکن است که به شهر ما بیایی ،
و عطر بهار عشقی یک‌طرفه ،
ویرانت نکند...

 

[- آبان؛]

مثل دریا ،
به قلبم میریزی ،
مثل ساحل ،
همیشه منتظرم .... .
دریا ، همیشه شیطنت دارد ،
ساحل اما ، هیچ ...
فقط آغوش دارد و صبر ...

 

[- آبان؛]

صدها بار به ایران حمله شد ؛
دوباره سر پا ایستاد ؛
چشم تو ؛ صدها بار به من حمله کرد ؛
یادم رفت زخم خورده‌ام ؛
بلند شدم... .
این‌گونه با جنگ
عاشق هم‌دیگر شدیم!

 

[- آبان؛]

تنهایی‌ام را برمی‌دارم ؛
و می‌روم
تو لایق آن نبودی
که عمرم را به خاطرت ؛
در تشت بیندازم ؛
بشویم ؛
اتو کنم و دوباره بپوشم!
آرزوهایم به تنم آب رفته است...
تو لایق کوچک شدن آرزوهای من نبودی!

 

[- آبان؛]

در چشمانت به خواب رفته‌ام...
نمرده‌ام ؛
خواب تو را می‌بینم ؛
بیدارم نکنی!
صدایم نکنی!
خاکم نکنی!

 

[مستر کیان]

یک هفته نرو !

مرخصی بگیر…

دیشب خواب دیدم که با اسلحه ،

موهایم را شانه میکنی…

اسلحه ای با یک شاخه میخک سفید بر ضامنش…..

خیر است ،

میدانم…

 

[مستر کیان]

تمام جنگهای جهان

نامت را ،

حاضر غایب می کنند….

 

[مستر کیان]

چرا بیدارم میکنی؟

مگر شرط نبستیم ؛

هر که اول ؛ دیگری را خواب ببیند ؛

عاشقتر باشد ؟