- Jan 3, 2025
- 40
مرا پناه دهید؛ ای روحهای سرگردان بیمار
این من رقت انگیر را پناه دهید در گورهای قبرستان مُرده بهار
ای ابرها، ای قطرههای باران بشویید این پلیدی ها زمن
پناهم دهید
ای بلبلان سرمست
ای جویباران
ای بادهای رستاخیز
در خانههای باقی
سرو های رویایی
زمزمه های تاریک
عریانی تنهایی
از زمزمه جوانی ام تا بلوغ نوجوانیام
پناهم ده ای کودکی ملال
ای خانههای امن که بر فراز بامتان خورشید عدل میتابد و برکت سفره هایتان ابدی است.
مرا پناه دهید ای سقف های بقا
روزهای اقبال، ساعت های دیدار، دقایق شکفته
پناهم دهید.
پناهم دهید که خیال میکنم روی دستان خدا ماندهام و خستهاش کردهام.
مرا پناه دهید.
این من رقت انگیر را پناه دهید در گورهای قبرستان مُرده بهار
ای ابرها، ای قطرههای باران بشویید این پلیدی ها زمن
پناهم دهید
ای بلبلان سرمست
ای جویباران
ای بادهای رستاخیز
در خانههای باقی
سرو های رویایی
زمزمه های تاریک
عریانی تنهایی
از زمزمه جوانی ام تا بلوغ نوجوانیام
پناهم ده ای کودکی ملال
ای خانههای امن که بر فراز بامتان خورشید عدل میتابد و برکت سفره هایتان ابدی است.
مرا پناه دهید ای سقف های بقا
روزهای اقبال، ساعت های دیدار، دقایق شکفته
پناهم دهید.
پناهم دهید که خیال میکنم روی دستان خدا ماندهام و خستهاش کردهام.
مرا پناه دهید.