- Jul 7, 2024
- 518
به حرم هم به دیر بدر دجا دیدمت
تا نظرم باز شد در همه جا دیدمت
سينه برافروختم، خانه فروسوختم
دیده به خود دوختم، عين خدا دیدمت
دل چو نهادم به مرگ، عمر ابد دادی ام
خو چو گرفتم به درد، محض دوا دیدمت
ز آتش لب تشنگی رفت چو خاکم به باد
خضر مسيحا نفس، آب بقا دیدمت
از خط عنبرفروش مردفکن خواندمت
وز لب پيمانه نوش هوش ربا دیدمت
بندهٔ عاصی منم خواجه مشفق تویی
زان که به مزد خطا، گرم عطا دیدمت
چشم فروغی ندید چون تو غزالی که من
هم به دیار ختن هم به ختا دیدمت
تا نظرم باز شد در همه جا دیدمت
سينه برافروختم، خانه فروسوختم
دیده به خود دوختم، عين خدا دیدمت
دل چو نهادم به مرگ، عمر ابد دادی ام
خو چو گرفتم به درد، محض دوا دیدمت
ز آتش لب تشنگی رفت چو خاکم به باد
خضر مسيحا نفس، آب بقا دیدمت
از خط عنبرفروش مردفکن خواندمت
وز لب پيمانه نوش هوش ربا دیدمت
بندهٔ عاصی منم خواجه مشفق تویی
زان که به مزد خطا، گرم عطا دیدمت
چشم فروغی ندید چون تو غزالی که من
هم به دیار ختن هم به ختا دیدمت