گنجینه اشعار مهدی اخوان ثالث

پناه

مدیر تیم کتابخوان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر
منتقد
ویراستار
کتابخوان
Dec 28, 2024
1,187
عاشق شوریده دل در دفتر شعرش نوشت
هر کسی یک دلبر جانانه دارد من تو را
 

پناه

مدیر تیم کتابخوان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر
منتقد
ویراستار
کتابخوان
Dec 28, 2024
1,187
امشب اندوه تو بیش از همه شب شد یارم
وای از ین حال پریشان که من امشب دارم
کاش یکباره زنم خیمه به صحرای عدم
دیگر ای زندگی از روی تو هم بیزارم
قصه روز و شب من سخنی مختصر است
روز در خواب و خیالاتم و شب بیدارم
وه که من دیگر ازین عمر به تنگ آمده ام
کیست کز لطف گشاید گره ای از کارم؟
شب و روز، همه یکسان گذرد بر من و من
اندر این دایره سرگشته تر از پرگارم
من دگر درس تو را از برم ای کهنه دبیر
تیره شد طالع رخشنده ز بس تکرارم
ترک می گفتَمَت ار بود به من چون همه چیز
حیف در کار تو ای مرغ نفس ناچارم
ای سکوت ابدی بشنو دریاب مرا
خوشی عمر نخواهم که دهد آزارم
چون به تلخی گذرد آخر از این عمر چه سود
مَثَل است این که بود نیم نفسی بسیارم
همه گویند گلستان جهان وه که هنوز
دامن جان نگرفته است کسی جز خارم
 

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 1) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 1, Members: 0, Guests: 1)

Who has watch this thread (Total: 0) «جزئیات دقیق بازدیدها»

موضوعات مشابه

بالا