- Aug 4, 2023
- 624
لیدیا مشغول پوشیدن کفشهای مخصوص بالهاش است که صدای تقههایی به در باعث میشود توجّه لیدیا به در جریان شود:
- رز تویی؟ بیا تو... .
رز لبخند به لب خاصّی وارد میشود و در را میبندد و سپس دستهایش را از هم جدا میکند و میگوید:
- سوپرایز!
یکی نداند فکر میکند امروز تولّدی چیزی است، نمیداند که رز میخواهد حال و هوای لیدیا را عوض کند.
لیدیا با لبخندی که انگار به زور روی صورتش نشسته است میگوید:
- نظرت با یه دور باله چیه؟
رز ریلکسانه به هندزفریهای داخل گوشش اشاره میکند و میگوید:
- نمیشنوم احیاناً!
لبخند لیدیا کش میآید و میگوید:
- رپ؟ نظرت چیه با رپ باله برقصم؟
انگار رز از این ایده خوشش آمد. اصلاً هم رز نبود که میگفت نمیشنوم!
رز موبایلش را از حالت بلوتوث خارج کرد و صدای آهنگ را زیاد کرد و هندزفری را از گوشهایش خارج کرد و همینطوری دور هم جمعش کرد و به لیدیایی که با آهنگ رپ باله میرقصید خیره شده بود و آرام حرکات پای لیدیا را تکرار میکرد.
- رز تویی؟ بیا تو... .
رز لبخند به لب خاصّی وارد میشود و در را میبندد و سپس دستهایش را از هم جدا میکند و میگوید:
- سوپرایز!
یکی نداند فکر میکند امروز تولّدی چیزی است، نمیداند که رز میخواهد حال و هوای لیدیا را عوض کند.
لیدیا با لبخندی که انگار به زور روی صورتش نشسته است میگوید:
- نظرت با یه دور باله چیه؟
رز ریلکسانه به هندزفریهای داخل گوشش اشاره میکند و میگوید:
- نمیشنوم احیاناً!
لبخند لیدیا کش میآید و میگوید:
- رپ؟ نظرت چیه با رپ باله برقصم؟
انگار رز از این ایده خوشش آمد. اصلاً هم رز نبود که میگفت نمیشنوم!
رز موبایلش را از حالت بلوتوث خارج کرد و صدای آهنگ را زیاد کرد و هندزفری را از گوشهایش خارج کرد و همینطوری دور هم جمعش کرد و به لیدیایی که با آهنگ رپ باله میرقصید خیره شده بود و آرام حرکات پای لیدیا را تکرار میکرد.