گنجینه اشعار هالینا پوشویاتوسکا

پناه

مدیر تیم کتابخوان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر
منتقد
ویراستار
کتابخوان
Dec 28, 2024
1,187
بخاطر بسپار
اگر مرگ
به سراغ تو بیاید
هرگز
آن پیراهن بنفش را
برتن نخواهم کرد.
تاج گل‌های رنگارنگ
با روبان‌های رقصان
درزمزمه باد را
نخواهم خرید.
هرگز،
هیچ کدام …
جماعتی می‌آیند و‌ می‌آیند
جماعتی می‌روند و می‌روند
من ،
در میان پنجره
به تماشای آنها خواهم ایستاد.

دستم را بلند خواهم کرد
و برای بدرقه آنها
دستمال دستم‌ را تکان خواهم داد.
به تنهایی،
آنجا در قاب پنجره!
ودر فصل تابستان ،
در فصل دیوانگی ِماه می،
روی چمن ها ،
آن هم
چمن‌های داغ ،
دراز خواهم کشید…
وبا دست‌هایم
موهای تو را را نوازش خواهم کرد،
و لب‌هایم نرمی زنبورهای عسل را
احساس خواهد کرد ،
نرم و زیبا شبیه لبخند تو،
شبیه رنگ‌ نقره ای -طلایی
در دیرهنگام غروب!
شاید هم
به رنگ طلایی
یا قرمزی که
رنگ‌ اصلی غروب است…
باد در گوش چمن
عشق را صدا خواهد زد!
زمزمه‌ی بی وقفه‌ی عشق
به آسانی
اجازه برخواستن
به من
نخواهد داد …
آن هم ،
برای رفتن ،
به خانه‌ای ،
متروک نفرین شده!
 

پناه

مدیر تیم کتابخوان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر
منتقد
ویراستار
کتابخوان
Dec 28, 2024
1,187
شوق پرتاب شدن به آسمان
روی ریل‌های رنگی و صدادار
را دوست دارم !
و آن حس سرمای شدید،
هنگامی که دهانم را باز می‌کنم !
رهایی را دوست دارم!
آن هنگام که به ارتفاع یک پل ،
بالا می‌روم‌!
میان بازوانم
و آسمان را میان بازوانم،
در آغوش می‌کشم!

ادامه شعر
 

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 3) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 0, Members: 0, Guests: 0)

Who has watch this thread (Total: 0) «جزئیات دقیق بازدیدها»

موضوعات مشابه

بالا