تعریف آزادی با توجه به شرایطی که در جامعه ما حاکمه، بسته به موقعیت شغلی، شهر و منطقه، خانواده و حتی فرهنگی که باهاش درگیریم و در اون بزرگ شدیم با هم متفاوته. یک نفر آزادی رو در رهایی از قید و بندها می‌بینه و دیگری در خلاقیتی که می‌خواد نشون بده و خانواده به دلیل افکار سنتی قدیمی مانعش شدن.
یکی در پوشش می‌بینه و دیگری در یکسان بودن حقوق زن و مرد و... .
اما اگه نظر خودم رو بخوام بگم آزادی یعنی با توجه به شرایطی که درش هستم و حقوقی که نسبت به سایر زنان ازش برخوردارم، چه از منظر جامعه و چه از منظر خانواده و حتی در مقام یک مادر، من یک زن آزادم آزادی وجود داره و امکان‌پذیر؛ البته در مقایسه با بعضی از جوامع زن ستیز.
آزادی وجود داره اما اون چیزی نیست که بعضی‌ها فکرش رو می‌کنند و بهش انگ «آزادی مطلق» می‌چسبونن. هیچ چیزی مطلق خالص نیست قوانینی که وضع می‌شن و بهش برچسب «محدودیت» می‌زنن اگر بهش پایبند باشیم می‌تونیم از آزادی لذت ببریم.
@دلارام
@رجینا

توی اطرافیانم آدمای زندانی زیادی می‌بینم آدمای که جسمشون زندانی نیست ذهنشون زندانیه برای همین نمی‌تونند از وضعیت بد زندگیشون خلاص بشن ذهن ما با این جملاتی مثل نمی‌تونم! این کار من نیست! از پسش بر نمیام! ایرانی ها فقط بلدن آفتابه بسازن! کاش پسر بودم اون موقع می‌تونستم انجامش بدم و... زندانی میشه.

باید ذهنمون رو آزاد بذاریم هر ایده غیرممکنی که احتمال داره عملی بشه رو انجام بدیم شاید خدا کمکمون کرد واقعاً کارساز شد یا حداقل کسی نمیتونه بهمون بگه این یارو کاری نمی‌کنه.

یه آدمی جسمش زندانی باشه ولی ذهنش زندانی نباشه می‌تونه با یه قاشق خودش رو آزاد کنه اما ذهنش زندانی باشه توی اتاق خواب گرم و نرمش زندانی میشه و عذاب می‌کشه.

کاش آدما یه ذره هم برای آزاد کردن ذهنشون هم تلاش کنند این طوری وضع خیلی ها بهتر بود