1. - آبان؛

    همگانی زبان عشق

    «له ضحكه تجبُر كل أنكساراتِي.» (خنده‌ای دارد که تمام شکست‌‌هایم را جبران می‌کند.) #لاادری
  2. - آبان؛

    همگانی زبان عشق

    "آسف! الانك حزینه ویدَای بَعیدتان..." (متاسفم! بخاطرِ این‌که غمگینی و دستانم دور است...) #لاادری
  3. - آبان؛

    همگانی زبان عشق

    سلاما علي الذين يعانقون بعضهم البعض كل ليلة في السراير المتباعده (سلام بر آنها که، هر شب، در بسترهایی دور از هم، یکدیگر را در آغوش می‌گیرند..) #لاادری
  4. - آبان؛

    همگانی زبان عشق

    کلما حاول الحزن كسري أتذكرك فيبتسم قلبي. (هرگاہ اندوہ می‌خواهد مرا بشڪند یادِ تو می‌افتم، و قلبم لبخند می‌زند.) #لاادری
  5. - آبان؛

    همگانی زبان عشق

    "هُنالك في أعماقنا ركن لا يتوقف فيه المطر…!" ("اینجا برای تو گوشه ای در اعماق ما وجود دارد که هرگز باران در آنجا قطع نمی‌شود..!") #لاادری
  6. - آبان؛

    همگانی زبان عشق

    إنّه كالمَنزِل، دافِئ و يُزيل عنّي كُل الإرهاق. (او همچون خانه است، گرم است و همه خستگی را از من برطرف می‌کند.) #محمود_درویش
  7. - آبان؛

    همگانی زبان عشق

    لا بيت إلا أنت... ولا قبيلة إلا أنت... ولا وطن انتسب إليه إلا أنت..! (مرا هیچ "خانه" نباشد اِلا تو... "قبیله" نباشد اِلا تو... مرا هیچ "وطن" نباشد که خویش را به آن بازخوانم اِلا تو!) #سعاد_الصباح
  8. - آبان؛

    همگانی زبان عشق

    "انظر إلي لن تجدشیئاً سوي صورتك..." (به من نگاه کن! چیزی جز تصویرِ خودت پیدا نمی‌کنی...) #لاادری
  9. - آبان؛

    همگانی زبان عشق

    لا أعرف معنى آخر للحبّ سوى أن نكون سوياً متعبين لكننا سوياً صامتين أو مهزومين لكننا سوياً... (تعريف ديگرى براى عشق نمى يابم! جز اين كه با هم باشيم خسته و ناتوان؛ ولى باهم! ساكت و آرام و شكست خورده، ولى با هم...) #لاادری
  10. - آبان؛

    همگانی نامه‌ای به خودم

    خودِ معمولیت را پیدا کن خودِ معمولیت را نشان بده! به‌دنبال بهترین و برترین نباش تا از زندگیت و از هر آن چه داری لذت ببری از خودِ معمولیت لذت ببر و به آن عشق بورز... #الیف_شافاک
  11. K

    تیکه کتاب .| برشی از کتاب.|

    ما انسان‌ها اغلب از کوتاهی عمر، شِکوه و شکایت می‌کنیم و می‌گوییم روزهای خوش زندگی اندک و تلخ‌کامی‌ها بسیار است.این کار به نظر من نادرست می‌آید.اگر پیوسته گشاده‌دل و پذیرای نعمت‌هایی بودیم که پروردگار به ما ارزانی کرده است، نیروی کافی برای تحمل پلیدی‌ها را، اگر پیش می‌آمد، داشتیم. #رنج‌_های_...
  12. K

    تیکه کتاب .| برشی از کتاب.|

    آیا سرتاسر دنیا آدمی هست که حق بخشودن داشته باشد و بتواند ببخشد؟من هماهنگی نمی خواهم. از روی محبت به انسانیت آن را نمی خواهم. ترجیح می دهم با رنج قصاص نشده و خشم اقناع نشده ام بمانم. حتی اگر بر خطا بوده باشم. بعلاوه، برای هماهنگی تاوانی بسیار سنگین خواسته می شود؛ از وسع ما خارج است که برای وارد...
  13. K

    تیکه کتاب .| برشی از کتاب.|

    از زمانی که برخلاف میلم وارد زندگی اجتماعی شده‌ام، مرا یا به‌عنوان قدرتمندترین زن جهان تحسین کرده‌اند و یا به‌عنوان یک زن سیاه‌پوست خشمگین مورد تحقیر قرار داده‌اند. همیشه دلم می‌خواست از این عیب‌جویان بپرسم کدام بخش از این عبارت بیش از همه برایشان مهم است: خشمگین یا سیاه یا زن؟ #کتاب_شدن
  14. K

    تیکه کتاب .| برشی از کتاب.|

    شاید صبح روزی که تصمیم می‌گیری تمام پنجره‌های خانه‌ات را بازکنی تا بتوانی شیشه را تمیز کنی، افکارت تازه شوند. بعد می‌توانی فکر کنی و شک کنی که با ازدواج با این مرد در این خانه و بچه‌دار شدن، فرصت‌های دیگرت را ازدست‌داده‌ای یا نه. شاید تمام‌روز را به شیوه‌های نو برای زیستن بیندیشی پیش از آنکه...
  15. K

    تیکه کتاب .| برشی از کتاب.|

    رؤیایتان ارزش جنگیدن دارد و درعین‌حال که نسبت به آنچه زندگی بر‌ سرتان می‌آورد کنترل ندارید، اما کنترل جنگیدن با آن را در اختیار دارید بودن در جمعی که از افراد مختلف و کسانی که با من فرق دارند تشکیل شده من را قوی‌تر و تبدیل به نسخه‌ای بهتر از خودم می‌کند. تلاش برای بودن در جمعی که ظاهرشان و...
  16. K

    تیکه کتاب .| برشی از کتاب.|

    نکند نیچه یک خود‌‌بیما‌‌رانگار وسواسی بود؟ برویر خودبیمار‌‌انگاران پرگو و ترحم‌‌انگیز زیادی دیده بود که از توصیف امعا‌‌و‌‌احشای خود لذت می‌‌بردند. ولی چنین بیمارانی بسیار تنگ‌‌نظرانه به جهان می‌‌نگرند و گفتگو با آن‌‌ها بسیار کسل‌کننده است! جز بدن خود، به چیز دیگری فکر نمی‌‌کنند و به چیزی جز آنچه...
  17. K

    تیکه کتاب .| برشی از کتاب.|

    چیزی که از خودم می‌پرسم و فقط به تو میتوانم بگویم و به هیچکس دیگر نه، این است: آیا هدفمان صحیح است؟ آیا به سوی افق روش‌تری در حرکتیم؟ #گیرنده_شناخته_نشد
  18. K

    تیکه کتاب .| برشی از کتاب.|

    هیچ موجود زنده‌ای، تا زمانی که با مرگ از نزدیک روبه‌رو نشده، تا زمانی که مرگ از کنار گوشش نگذشته، نمی‌تواند خوشبختی زنده بودن را درک کند. #دانه_زیر_برف
  19. K

    تیکه کتاب .| برشی از کتاب.|

    اگر دردهای ما می‌توانست برای کسی فایده‌ای داشته باشد، می‌توانستیم خودمان را دستکم با فکر فداکاری تسکین بدهیم! #مادام_بوواری
  20. K

    تیکه کتاب .| برشی از کتاب.|

    نیمی از عمر را به تمسخر آنچه دیگران به آن اعتقاد دارند می‌گذرانیم و نیمی دیگر را در اعتقاد به آنچه دیگران به تمسخر می‌گیرند. #کافه_زیر_دریا
بالا