کاش یه رفیق مثل عباس کیارستمی داشتم که بهم میگفت:
قطع امید کردی؟!
دَم صبح طلوع آفتابو نمیخوای ببینی؟سرخ و زرد آفتاب رو موقع غروب،دیگه نمیخوای ببینی؟
ماه رو دیدی؟ نمیخوای ستارهها رو ببینی؟ شب مهتاب، اون قرص کامل ماه، دیگه نمیخوای ببینی؟
چشمات رو میخوای ببندی؟
از مزهی یه گیلاس، میخوای بگذری؟
نگذر!
من رفیقتم میگم نگذر