نقد و بررسی نقد و بررسی رمان ماهی میان طوفان | منتقد: Dark dreamer

مستر کیان

مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
کاربر VIP
Apr 9, 2023
1,493

عنوان: ماهی میان طوفان
نویسنده: @دردانه
منتقد: @Dark dreamer
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: پناه

مستر کیان

مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
کاربر VIP
Apr 9, 2023
1,493
عنوان رمان
اولین چیزی برخورد مخاطب با اثر عنوان اون اثر است و اگر جذابیت و کشش مناسب داشته باشه می‌تونه کمک خوبی در تبلیغ رمان انجام بده.
اندازه عنوان خوب بود ولی متاسفانه اثار ادبی زیادی هستند که از کلمه طوفان و میان طوفان استفاده کرده‌اند. (سونوشت (در میان طوفان) (صدفی در طوفان) (آورنده طوفان)با وارد شدن کلمه ماهی هنوز هم کلیشه بودن عنوان حس میشه.
همچنین چری بوک خوب باید به خلاصه و مقدمه داستان نیز ربط داشته باشه.
حقیقتش خلاصه و مقدمه در مورد ازدواج اجباری دختران و فداکاری اون‌ها برای نجات ایل و قبیله‌شون در ایام قدیم بود، و چندان ربطی بین اونا حس نمی‌شد
این ترکیب یه جورایی وایب ژانر اجتماعی رو می‌ده چون طوفان ها می‌تونه واستعاره از مشکلات اجتماع و ماه شخص درگیر با مشکلات باشه باشه.
همچنین گرفتاری در بین مشکلات می‌تونه وایب ژانر ترا‌ژدی رو بده.

ژانر
نخستین ژانری که شما انتخاب کردید اجتماعی بوده و باتوجه به اینکه یکی از شخصیت های پر نفوذ علیه اجتماع خودش قیام کرده و در زمانی که به دختر اهمیتی نمیدن اون در مورد ازدواج ازش نظرخواهی می‌کنه.
تلاش می‌کنه سبک زندگی متفاوتی داشته باشه و از طرفی هم دیدیم خان و زنش سعی می‌کنه بهش فشار وارد کنه که چرا برخلاف عرف جامعه رفتار می‌کنی.
وجود این موارد باعث مشهود شدن ژانر اجتماعی می‌شه.
ژانر عاشقانه
با توجه به تلاش های افراسیاب و ماهگل برای برقراری ارتباط به صورت مخفیانه و عشق نافرجام لطفعلی این ژانر در داستان نمود پیدا می‌کرد.

ژانر تاریخی ژانر تاریخی بیشتر با دیده شدن شاهان و ملکه ها و قلعه ها و عمارت ها در داستان ها نمود پیدا می‌کنه
اما در رمان شما به صورت متفاوتی حضور داشت افکار سنتی شخصیت باعث می‌شد که باور کنم که این شخصیت ها چندین قرن پیش دارن زندگی می‌کنند. مخصوصا در پارت های اولیه وقتی لطفعلی یک اسم پرسید بهش انگ چشم چرونی زدن

ژانر ترا‌ژدی
فعلا چیز زیادی از این ژانر ندیدیم اما با توجه به چیزی که از گلرخ و لطفعلی دیدیم مطمئنم در پارت های آینده قراره اتفاقات ناگواری رخ بده


خلاصه‌
تعداد سطر های خلاصه هفت سطر بود و تعدادش استاندارد بود همچنین یک خلاصه خوب باید سر نخ هایی بده که فهمید داستان در مورد چی هست و همچنین ابهاماتی ایجاد کرد که مخاطب برای رفع اونا رمان رو بخونه. نوشته شما فاقد ابهام و سر نخ بود همه چیز رو توی خلاصه لو دادید.
همچنین یک خلاصه باید با رمان ارتباط داشته باشه. فعلا در سی پارت ما داستان ازدواج اجباری ندیدیم کلا داستان در مورد چیز دیگه‌ای بود. ایده و بدنه داستان شما خوبه اما فک کنم نتونستید خلاصه خوبی بنویسید
از اونجایی که خلاصه در مورد ازدواج اجباری بود به خوبی ژانر اجتماعی و عاشقانه در رمان شما نمود پیدا می‌کرد و اشاره کردن به اینکه شخصیت اصلی شما نه خوشبخت شد نه آدم بدی بود که بگیم حقش هست حتی اسمش رو تاریخ گم کرده قلب آدم به درد میاد

مقدمه
مقدمه رمان باید به خلاصه و بدنه ربط داشته باشه و حاوی سرنخ ها و ابهامات باشه. مقدمه شما هم در مورد ازدواج اجباری بود و کاملاً همه چیز رو گفتید ابهامی نموند تا مخاطب برای رفع اون ادامه رو بخونه.
بهتره چند ابهام وارد خلاصه و مقدمه کنید تا اثرتون گیرا تر باشه.

شروع رمان
شروع رمان با معامله بین دو نفر یعنی شروان و مش تیمور آغاز شد ولی اتفاق اصلی برخورد گلرخ و لطفعلی بود، برخورد بین دختر و پسر عادی هست و کلیشه‌ای شده اما چیزی که باعث شد داستان کمی از کلیشه دور بشه این بود که پسر عاشق شد نه دختر، و یه جورایی دختر رفتار یک آدمی بود که دچار کمبود توجه هست مهم نیست پسر کیه باید همه بهش توجه کنند این باعث شد که شروع از مسیر کلیشه دور باشه

میانه رمان
میانه رمان دور از کلیشه بود، کمتر رمانی پیدا میشه که در مورد زندگی مردم عشایر ایران صحبت کنه، اما به خاطر فلش بک ناگهانی و سریع یهویی ما با انبوهی از اطلاعات رو به رو شدیم، اطلاعات زیادی یهویی به ما داده شد.
نکته اوج داستان میشه گفت حمله لطفعلی به گلرخ و رقیب عشقیش هست که واقعا ناراحت کننده و نفس‌گیر بود.

سیر رمان
سیر چری بوک خوب نباید نه به قدری سریع باشه که اتفاقات مهم از قلم بیوفتن و نه به قدری کند باشه که نویسنده وارد جزئیات خسته کننده‌ی داستان بشه.
میشه گفت سیر رمان شما تند هست چون چیزی از یک سال تلاش لطفعلی برای چوپانی و سختی کار چوپان و درگیری اون با خانواده اش برای رفتن به خواستگاری گلرخ نگفتید خیلی اتفاقات مهم با فلش بک پاک شدن.

لحن و بافت
لحن دیالوگ ها محاوره‌ای ولی حین صحبت با خان لحن ادبی در دیالوگ ها دیده می‌شد این تغییر لحن صدمه‌ آنچنانی به انسجام متن نمی‌رسونه اما به منطقی بودن روال داستان کمک می‌کنه، و همچنین از لا به لای دیالوگ ها تونستیم اطلاعات غیر مستقیم از شخصیت ها به دست بیاوریم
لحن مونولوگ ها تماما ادبی بود و روایت داستان بیشتر با کمک مونولوگ جلو می‌رفت.

توصیفات
توصیفات صحنه شما خیلی کم بود، از اونجایی که شخصیت های داستان شما جزو عشایر بودند دستتون برای توصیف چیزهایی که ما شهری ها ندیدیم باز بود.
مثل طبیعت بکر یوردی که چادر می‌زنند، لباس سنتی قشقایی چون دخترای زیادی در داستان بودند مثل مارال ماه نگار گل‌نگارو... اما هیچ اطلاعاتی در مورد نوع پوشش اونا ندادید.
از اونجایی که ژانر ترا‌ژدی هست فعلا جز احساس استرس ماه نگار حین قرار مخفیانه با افراسیاب چیزی ندیدیم.


شخصیت پردازی
در این سی پارت شخصیت های زیادی در داستان بود، اما شما به خوبی از پس همه‌اونا بر اومدید و همه رو به مخاطب معرفی کردید.
شخصیت ها با اعمالشون نشون دادن که چطور آدمی هستند، راوی چندان نقشی در شخصیت پردازی نداشت و این باعث شده که شخصیت پردازی شما غیرمستقیم باشه و این نشونه قوت قلم شماست.

زاویه دید
راوی داستان سوم شخص بود فردی از بیرون شاهد تمام ماجراها بودند و درحال شرح بود و چندان مشکلی در زاویه دید نبود و انسجام زاویه تا آخر به خوبی حفظ شده بود.

تعلیق
همون ابهاماتی و سوالی هست که در داستان شکل می‌گیره و مخاطب برای پیدا کردن اون سوال رمان رو می‌خونه.
فعلا تا الان تعلیق خاص و یا ابهامی در من ایجاد نشده همه چیز واضح هست.

کشمکش
کشمکش بیرونی: درگیری بین لطفعی و تفنگداران خونه علیقلی‌خان و درگیری لطفعلی و رقیب عشقیش نریمان خان چون در میزان قدرت طرفین اختلاف زیادی بود کشمکش ها خیلی سریع تموم میشدن.
کشمکش درونی: دلشوره خانواده حین بدرقه لطفعلی باعث لو رفتن داستان شد. ناراحتی مارال و عشق یک طرفه اون به لطفعی درحالی که خودش رو خیلی دختر شاد و خوشحال نشون می‌ده باعث عمیق تر شدن این شخصیت شد.
همچنین من معتقدم کشمکش فقط بین دو فرد اتفاق نمی‌افته می‌تونه بین یک فرد و یک جامعه باشه مثلاً فردی علیه یک اعتقاد خرافی جامعه ایستادگی کنه و سعی کنه اون رو نابود کنه.
اینجا هم یک کشمکش کوچیکی دیدیم که فردی به خواستگاری یکی از دختران شروان رفته بود و شروان خواستگار رو به خاطر عدم تمایل دخترش ردش کرده بود اگه این دختر و پدر در زمان حال بودند یه امر طبیعی بود اما اون زمان و اون محیطی دختر با کنیز فرقی نداره این یک انقلاب محسوب می‌شد و به همین دلیل خان به شدت عصبانی بود و سعی داشت شروان رو در تنگنا قرار بده.

ایده و پیرنگ
ایده بیشتر در مورد زندگی عشایری و نشون دادن عشق در یک شرایط خاص هست ایده خوبی هست اما پردازش خیلی ضعیف یهویی همه چیز فلش بک خورد و کلی داستان حذف شد.

نکته قوت
شخصیت پردازی
در این تعداد پارت اندک کلی کاراکتر معرفی کردید و خوب مخاطب رو با روحیات اون ها آشنا کردید این بیشتر از همه برام جالب بود.

نکته ضعف
کلیشه‌ای بودن شناسنامه رمان
عنوان ضعیف و خلاصه کلیشه‌ای که هیچ ابهامی نداره و با خوندن نصفی از اون میشه فهمید داستان چی هست و از طرفی ربطی به رمان نداره داخل رمان اتفاقات هیجان انگیزتری رخ داد
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: پناه

دردانه

نویسنده فعال
نویسنده فعال
Jan 16, 2025
208
سلام
ممنون بابت راهنمایی هاتون
درمورد نام داستان چون داستان درمورد تلاطم‌های زندگی ماه‌نگار بود این اسم رو انتخاب کردم ماهی استعاره از ماه‌نگار و توفان استعاره از زندگی اون
ماجرای اصلی ماجرای زندگی ماه نگار هست و ماجرای لطفعلی فقط پیش درآمد اون هست و ون نمیخواستم دچار درازگویی بشم از اتفاقات مربوط به لطفعلی کم کردم و به شرح ماجرا بسنده کردم
داستان بیشتر به چگونگی پذیرش شرایط توسط ماه نگار می پردازه که در ادامه بهش میرسیم
در مورد توصیفات، متاسفانه خودم هم به این نقص کارم واقفم و سعی میکنم در بازنویسی رفعشون کنم
متشکرم از وقتی که گذاشتید
 

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 6) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 1, Members: 0, Guests: 1)

Who has watch this thread (Total: 0) «جزئیات دقیق بازدیدها»

بالا