نقد و بررسی نقد و بررسی رمان تلازم | منتقد: پناه

مستر کیان

مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
کاربر VIP
Apr 9, 2023
1,493
عنوان: تلازم
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، درام
نویسنده: سیده نرگس مرادی خانقاه | @Narges128
منتقد: @پناه
خلاصه:
عشق، چه ساده بی‌رحمانه در قلبش می‌گنجد. عشقی که دختر قصه‌ی ما به جانش افتاده است. مُهَنایی که گمان می‌کرد عشق چیزی بیهوده‌ است؛ اما پنج سال است که درگیرش است. حالا خودش را با پسرعمویی که پانزده سال از او بزرگ‌تر است، تصور می‌کند و اما گریه می‌کند برای رویایی که هیچ‌وقت واقعی نیست. با روبه‌رو شدن به حوادثی که مانند گردباد به جانش می‌افتد... .
تَلازُم: به معنی وابسته به هم بودن.

لینک تاپیک تایپ:
 

مستر کیان

مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
کاربر VIP
Apr 9, 2023
1,493
سلام و عرض ادب
نقد رمان تلازم
عنوان رمان:
نام رمان از یک کلمه تشکیل شده و به معنای وابسته بودن به هم است؛ نامی جدید و نو و دور از کلیشه. عنوان رمان، معرفی نامه‌ی رمان، ایده و داستان کلی آن است و با ژانر و محتوای رمان هماهنگی کامل دارد می‌توانند مکمل همدیگر باشند. با پرو بال دادن به اتفاقات در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود.

ژانر رمان: (عاشقانه، اجتماعی، درام)
ژانر رمان بعد از عنوان،می‌تواند بیانگر ایده و داستان کلی آن باشد. تلفیق چند ژانر با هم دست نویسنده را برای بیان احساسات و رساندن منظور کلی اتفاقات نظیر: عشق، تنفر، انتقام و... بازتر کند.
درام برای فیلمنامه نویسی به کار می‌رود و یک سبک محسوب می‌شود. معادل درست درام در رمان نویسی تراژدی می‌باشد.
تا به اینجای داستان ژانر درام،غالب بر مابقی ژانرها بوده است. نه عاشقانه‌ای خاص صورت گرفت نه مسئله‌ای اجتماعی بیان شد. امیدوارم در ادامه به این موضوع اهمیت دهید و از تک بُعدی بودن به سمت چند بعدی ژانرها حرکت کنید.

خلاصه رمان:
خلاصه باید به گونه‌ای پردازش شود که مخاطب را با اتفاقات داستان آشنایی دهد. نه کامل بیان و نه خیلی در ابهام باقی بگذارد. خلاصه فقط از عشق ناکام ۵ ساله مهنا گفته و بس. مخاطب باید تشنه ادامه رمان باشد. شما سرنخی برای این تشنگی به او ندادید تا به ادامه آن ترغیب شود شاید مخاطبینی که به خلاصه اکتفا می‌کنند دیگر به ادامه مشتاق نباشند و آن را رها کنند با خلاصه قوی می‌توانید خواننده را دنبال خود به هر کجا که می‌خواهید بکشید.

مقدمه رمان:
مقدمه در واقع شروع رمان می‌تواند باشد. احساسات و عواطف شخصیت اصلی را بیان کند و یا نوشته‌ای ادبی باشد.
مقدمه تنهایی و انتظار و سختی‌های یک عاشق را به رخ می‌کشد و به طور کلی خوب بود یک ایراد جزئی داشت که انتظار می‌رود اصلاح شود.
چه‌قدر برایت دوست داشتن راه می‌روم و کوچه تمام نمی‌شود.❌
چه قدر برای دوست داشتنت راه می‌روم و کوچه تمام نمی‌شود. ✅

جلد رمان:
جلدی مشاهده نشد.

شروع رمان:
شروع رمان به طور کل خواه یا ناخواه باید در اوج شروع شود که جذابیت داستان را به رخ بکشد و خواننده را پر و پا قرص نگه دارد باید آنقدری جذاب یا معمایی و یا هیجانی باشد که خواننده را درگیر کند.
شروع داستان از یک روز عادی یک پزشک که در کافه به انتظار دوستش نشسته شروع می‌شود؛ یک روز کلیشه و عادی برای عموم مردم. شروع باید ورای تصور باشد جرقه‌ای در ذهن بترکاند. بوووم... .
آغاز با یک اتفاق نه یک کلیشه در کافه.
به شخصه معتقدم شروع قوی نداشتید و انتظارم به عنوان یک خواننده برآورده نشد که بتوانم برای ادامه داستان ترغیب شوم. مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها همدیگر را پوشش نمی‌دادند. اصلاً توصیفی در کار نبود و فضاسازی تدارک ندیدید. من هیچ زمینه‌ای از محیط و کاراکترها در ذهنم نتوانستم بچینم. لطفاً بیشتر به فضاسازی بپردازید.

زاویه دید:
زاویه دید از زبان اول شخص (مهنا) بیان می‌شود. راوی که یک شخص مشخص باشد ارتباط برقرار کردن راحت‌تر صورت می‌گیرد و این می‌تواند جز نقاط مثبت به شمار بیاید.

سیر داستان:
سیر داستان، کند و بی‌هدف در حال حرکت است. در دو پارت پرش مکانی داشتید و این تداخل در فهم من، در سیر داستان داشت. اکثر دیالوگ‌ها برای مخاطب قابل پیش بینی است جذابیت را در سیر رمان و توصیفات و فضاسازی و... تا جای امکان بیشتر کنید.
پرش ناگهانی از داخل ماشین به داخل بیمارستان. ❌

بافت رمان:
بافت رمان در دیالوگ‌ها محاوره در مونولوگ‌ها ادبی نگارش شده است. در چندین پارت اول تداخل در محاوره و ادبی ایجاد شد. باید تمام تلاش خود را برای بالا بردن کیفیت رمان خود بکنید. از کلمات و جملاتی در دیالوگ‌ها استفاده کردید که در محاوره نویسی جایی ندارد برای خواننده خسته کننده می‌شود. از جذابیت داستان شما هم می‌کاهد.

دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها:
مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها به خواننده این امکان را می‌دهد که داستان را از دیدگاه شخصیت‌های مختلف ببیند با طرز تفکر و دانش آنها در موقعیت‌های مختلف آشنا شود.
مونولوگ‌ها وظیفه توصیفات و فضاسازی و بیان احساسات و... را به عهده دارند.
مونولوگ نویسی ضعیف و داستان را به سمت کلیشه کشیده است. مونولوگ‌ها از پس وظایف خود برنیامده‌اند و خواننده ارتباط خوبی با مکان، زمان فضا برقرار نمی‌کند.
اکثراً از جملاتی استفاده کردید که روزانه در ادبیات گویش خود استفاده می‌کنید. استفاده از آرایه‌های ادبی در رمان نویسی جذابیت و کشش رمان را برای اتفاقات، بیشتر می‌کند باید بیشتر در این باره مطالعه و دقت کنید.
درِ خانه❌(در دیالوگ «در» و در مونولوگ «درب» نوشته می‌شود) درب خانه✅
چرا که هر روز حرف شهاب را پیش رویش قرار می‌دهد. ❌
از راز همدیگه‌مون باخبریم. ❌
صحبت‌های آقای مسعودی به گوشش فرا رسید. ❌
مادرش سرفه‌اش امان نمی‌داد و تا حرفی به او بزند. ❌
بغض در دلش لانه گشت. ❌
حالا بود که گذشته‌اش با سانیا گویا خوب نبوده است.❌
روزی که موقع دبیرستان او را مسخره می‌کردند. ❌
حس کرد دستش از جا افتاده است. ❌
.
.
.

توصیفات:
توصیفات به منِ خواننده، القا می‌کند که در محیط، زمان، مکان در دل اتفاقات ایستاده‌ام و خودم را در آن جزئی از آن حساب می‌کنم.
۱. در توصیفات ظاهری کاراکترها اصلاً خوب عمل نکردید. نه شهاب و مهنا که شخصیت‌های اصلی بودند و نه مهسا و شیما شخصیت‌های بعدی را تشکیل می‌دادند. من هیچ پیش زمینه‌ای از هیچ کدام از کاراکترها و شخصیت‌ها در ذهنم ندارم.
۲. در توصیفات مکانی نه از اول داستان که در کافه بودند سرنخی دادید نه عمارت پدربزرگ و نه بیمارستان و نه حتی از اتاق و مأمن آرامش مهنا.
گاهی نویسنده آنقدر غرق نوشتن می‌شود ه غافل می‌شود خواننده را با خود همراه کند. یادتان باشد که خواننده در ذهن شما نیست شما باید در نوشته خود، خواننده را شریک و همراه کنید تا با شما در محیط قرار بگیرد. اگر شما محیط را توصیف نکنید منِ خواننده چگونه خود را در محیط قرار دهم؟ لطفاً به این موضوع اهمیت دهید تا رمانتان از هر لحاظ قوی و پخته نشان دهد.
۳. توصیفات اخلاقی خلق و خوی تمامی شخصیت‌ها گنگ و معماست.

شخصیت سازی:
شخصیت شهاب برای من همچنان گنگ است. مهسا و شیما تقریبا هم شکل و شبیه هم ادامه می‌دهند؛ انگار یک روح در دو بدن هستند و وجود یک کاراکتر برایم جای سوال دارد.
مینا کیست؟ انترن، دانشجو، بیمار، پزشک، پرستار؟
نمی‌شود کاراکتری را وارد بازی کرد و بدون معرفی به حال خود رها کرد.
در شخصیت سازی ضعیف عمل کردید. مهنا دختری ضعیف و به قول معروف آبغوره‌گیر. در تمامی صحنه‌ها یا بغض داشت و یا گریه می‌کرد از شخصیتی مانند مهنا انتظار می‌رود قوی، منضبط، مصمم و صبور باشد نه اینکه وسط بیمارستان فریاد بزند:
- ۵ ساله که صبر کردم، دیگه نمی‌تونم.
برای من قابل درک نیست شخصیت ضعیف و تک بعدی مهنا. فقط به شهاب فکر می‌کند و گریه سر می‌دهد.

کشمکش‌ها:
کشمکش و تعلیق خاصی صورت نگرفت. حس کنجکاوی من تحریک نشد متاسفانه.

ایده و پیرنگ:
ایده کلیشه‌ای و پیرنگ ناهماهنگی دارد. تا به اینجای داستان تلاشی نکردید که به مخاطب موضوعی بدهید که بتواند ادامه آن را تشخیص دهد و منتظر اتفاق خاصی باشد ن اصلاً هیچ ایده‌ای برای ادامه ندارم به غیر از اینکه بفهمم سانیا چگونه از خانواده دور شده و مهنا چگونه حافظه خود را از دست داده.
می‌شد به راحتی هم دیالوگ‌ها را حدس زد و هم اتفاق بعدی را پیش بینی کرد شما به عنوان نویسنده مسئول تشنه نگه داشتن خواننده هستید. باید اتفاقات را طوری بچینید که کمی حالت معمایی به داستان بدهد.

ایرادات نگارشی:
اکثراً در دو نقطه ایراد داشتید.
قورت داد: ❌
روی فرمان ماشین: ❌
هروز❌(هر روز✅)
و... .
بعد از این افعال و کلمات انتظار گفتن جمله نمی‌رود پس نیازی به دو نقطه نیست.
«گفت:» این زیاد مخاطب قرار دادن همدیگرو گفت نوشتن‌ها برای فیلمنامه نویسی مناسب‌تر است. در رمان نویسی مونولوگ باید آنقدری قوی و کامل باشد که خواننده بدون بردن نام گوینده تشخیص بدهد و گوینده و شنونده را از هم تفکیک کند؛ مخصوصاً وقتی که تعداد مخاطبین دو نفر هستند. زمانی نام گوینده قبل از دیالوگ استفاده می‌شود که تعداد کاراکترهای یک صحنه زیاد باشند و تشخیص گوینده به سختی قابل رویت باشد. در مونولوگ لطفاً از جملات و توصیفات و کلماتی استفاده کنید که خود گویای این باشد که گوینده بعدی کیست.

نقاط قوت: قلم رسا و شیوایی دارید؛ اما انتظار دارم هرچه در ذهن دارید به گونه‌ای روی کاغذ بیاورید که مخاطب متوجه تمام ذهنیات شما بشود. نوشتن معنی رمان تلازم ایده خوب و جالبی بود و نیاز به گشتن لغتنامه برای پیدا کردن معنی نداشت.

نقاط ضعف:
برای توصیفات، فضاسازی، شخصیت پردازی بیشتر تلاش کنید. احساسات خود را با کلمات ساده و به دور از پیچیدگی بیان کنید. مونولوگ‌ها را کمی طولانی‌تر و از افعال تکراری پشت سر هم برای جذابیت داستان، کمتر استفاده کنید.
می‌توانید از مشاور نویسندگی برای بهتر شدن قلم و توصیفات کمک بگیرید.

دوست عزیز به شما تبریک میگم ایده ناب و عالی دارید؛ اما بدون پر وبال دادن به سمت کلیشه رفتید. دیالوگ‌ها را با دقت بیشتری انتخاب کنید شخصیت مهنا را قوی‌تر و صبورتر جلوه دهید. همه ما اینجا هستیم تا چیزهایی جدید از همدیگر یاد بگیریم.
موفق باشید.
 

Narges128

نویسنده فعال
نویسنده فعال
Sep 2, 2024
74
سلام و عرض ادب
نقد رمان تلازم
عنوان رمان:
نام رمان از یک کلمه تشکیل شده و به معنای وابسته بودن به هم است؛ نامی جدید و نو و دور از کلیشه. عنوان رمان، معرفی نامه‌ی رمان، ایده و داستان کلی آن است و با ژانر و محتوای رمان هماهنگی کامل دارد می‌توانند مکمل همدیگر باشند. با پرو بال دادن به اتفاقات در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود.

ژانر رمان: (عاشقانه، اجتماعی، درام)
ژانر رمان بعد از عنوان،می‌تواند بیانگر ایده و داستان کلی آن باشد. تلفیق چند ژانر با هم دست نویسنده را برای بیان احساسات و رساندن منظور کلی اتفاقات نظیر: عشق، تنفر، انتقام و... بازتر کند.
درام برای فیلمنامه نویسی به کار می‌رود و یک سبک محسوب می‌شود. معادل درست درام در رمان نویسی تراژدی می‌باشد.
تا به اینجای داستان ژانر درام،غالب بر مابقی ژانرها بوده است. نه عاشقانه‌ای خاص صورت گرفت نه مسئله‌ای اجتماعی بیان شد. امیدوارم در ادامه به این موضوع اهمیت دهید و از تک بُعدی بودن به سمت چند بعدی ژانرها حرکت کنید.

خلاصه رمان:
خلاصه باید به گونه‌ای پردازش شود که مخاطب را با اتفاقات داستان آشنایی دهد. نه کامل بیان و نه خیلی در ابهام باقی بگذارد. خلاصه فقط از عشق ناکام ۵ ساله مهنا گفته و بس. مخاطب باید تشنه ادامه رمان باشد. شما سرنخی برای این تشنگی به او ندادید تا به ادامه آن ترغیب شود شاید مخاطبینی که به خلاصه اکتفا می‌کنند دیگر به ادامه مشتاق نباشند و آن را رها کنند با خلاصه قوی می‌توانید خواننده را دنبال خود به هر کجا که می‌خواهید بکشید.

مقدمه رمان:
مقدمه در واقع شروع رمان می‌تواند باشد. احساسات و عواطف شخصیت اصلی را بیان کند و یا نوشته‌ای ادبی باشد.
مقدمه تنهایی و انتظار و سختی‌های یک عاشق را به رخ می‌کشد و به طور کلی خوب بود یک ایراد جزئی داشت که انتظار می‌رود اصلاح شود.
چه‌قدر برایت دوست داشتن راه می‌روم و کوچه تمام نمی‌شود.❌
چه قدر برای دوست داشتنت راه می‌روم و کوچه تمام نمی‌شود. ✅

جلد رمان:
جلدی مشاهده نشد.

شروع رمان:
شروع رمان به طور کل خواه یا ناخواه باید در اوج شروع شود که جذابیت داستان را به رخ بکشد و خواننده را پر و پا قرص نگه دارد باید آنقدری جذاب یا معمایی و یا هیجانی باشد که خواننده را درگیر کند.
شروع داستان از یک روز عادی یک پزشک که در کافه به انتظار دوستش نشسته شروع می‌شود؛ یک روز کلیشه و عادی برای عموم مردم. شروع باید ورای تصور باشد جرقه‌ای در ذهن بترکاند. بوووم... .
آغاز با یک اتفاق نه یک کلیشه در کافه.
به شخصه معتقدم شروع قوی نداشتید و انتظارم به عنوان یک خواننده برآورده نشد که بتوانم برای ادامه داستان ترغیب شوم. مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها همدیگر را پوشش نمی‌دادند. اصلاً توصیفی در کار نبود و فضاسازی تدارک ندیدید. من هیچ زمینه‌ای از محیط و کاراکترها در ذهنم نتوانستم بچینم. لطفاً بیشتر به فضاسازی بپردازید.

زاویه دید:
زاویه دید از زبان اول شخص (مهنا) بیان می‌شود. راوی که یک شخص مشخص باشد ارتباط برقرار کردن راحت‌تر صورت می‌گیرد و این می‌تواند جز نقاط مثبت به شمار بیاید.

سیر داستان:
سیر داستان، کند و بی‌هدف در حال حرکت است. در دو پارت پرش مکانی داشتید و این تداخل در فهم من، در سیر داستان داشت. اکثر دیالوگ‌ها برای مخاطب قابل پیش بینی است جذابیت را در سیر رمان و توصیفات و فضاسازی و... تا جای امکان بیشتر کنید.
پرش ناگهانی از داخل ماشین به داخل بیمارستان. ❌

بافت رمان:
بافت رمان در دیالوگ‌ها محاوره در مونولوگ‌ها ادبی نگارش شده است. در چندین پارت اول تداخل در محاوره و ادبی ایجاد شد. باید تمام تلاش خود را برای بالا بردن کیفیت رمان خود بکنید. از کلمات و جملاتی در دیالوگ‌ها استفاده کردید که در محاوره نویسی جایی ندارد برای خواننده خسته کننده می‌شود. از جذابیت داستان شما هم می‌کاهد.

دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها:
مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها به خواننده این امکان را می‌دهد که داستان را از دیدگاه شخصیت‌های مختلف ببیند با طرز تفکر و دانش آنها در موقعیت‌های مختلف آشنا شود.
مونولوگ‌ها وظیفه توصیفات و فضاسازی و بیان احساسات و... را به عهده دارند.
مونولوگ نویسی ضعیف و داستان را به سمت کلیشه کشیده است. مونولوگ‌ها از پس وظایف خود برنیامده‌اند و خواننده ارتباط خوبی با مکان، زمان فضا برقرار نمی‌کند.
اکثراً از جملاتی استفاده کردید که روزانه در ادبیات گویش خود استفاده می‌کنید. استفاده از آرایه‌های ادبی در رمان نویسی جذابیت و کشش رمان را برای اتفاقات، بیشتر می‌کند باید بیشتر در این باره مطالعه و دقت کنید.
درِ خانه❌(در دیالوگ «در» و در مونولوگ «درب» نوشته می‌شود) درب خانه✅
چرا که هر روز حرف شهاب را پیش رویش قرار می‌دهد. ❌
از راز همدیگه‌مون باخبریم. ❌
صحبت‌های آقای مسعودی به گوشش فرا رسید. ❌
مادرش سرفه‌اش امان نمی‌داد و تا حرفی به او بزند. ❌
بغض در دلش لانه گشت. ❌
حالا بود که گذشته‌اش با سانیا گویا خوب نبوده است.❌
روزی که موقع دبیرستان او را مسخره می‌کردند. ❌
حس کرد دستش از جا افتاده است. ❌
.
.
.

توصیفات:
توصیفات به منِ خواننده، القا می‌کند که در محیط، زمان، مکان در دل اتفاقات ایستاده‌ام و خودم را در آن جزئی از آن حساب می‌کنم.
۱. در توصیفات ظاهری کاراکترها اصلاً خوب عمل نکردید. نه شهاب و مهنا که شخصیت‌های اصلی بودند و نه مهسا و شیما شخصیت‌های بعدی را تشکیل می‌دادند. من هیچ پیش زمینه‌ای از هیچ کدام از کاراکترها و شخصیت‌ها در ذهنم ندارم.
۲. در توصیفات مکانی نه از اول داستان که در کافه بودند سرنخی دادید نه عمارت پدربزرگ و نه بیمارستان و نه حتی از اتاق و مأمن آرامش مهنا.
گاهی نویسنده آنقدر غرق نوشتن می‌شود ه غافل می‌شود خواننده را با خود همراه کند. یادتان باشد که خواننده در ذهن شما نیست شما باید در نوشته خود، خواننده را شریک و همراه کنید تا با شما در محیط قرار بگیرد. اگر شما محیط را توصیف نکنید منِ خواننده چگونه خود را در محیط قرار دهم؟ لطفاً به این موضوع اهمیت دهید تا رمانتان از هر لحاظ قوی و پخته نشان دهد.
۳. توصیفات اخلاقی خلق و خوی تمامی شخصیت‌ها گنگ و معماست.

شخصیت سازی:
شخصیت شهاب برای من همچنان گنگ است. مهسا و شیما تقریبا هم شکل و شبیه هم ادامه می‌دهند؛ انگار یک روح در دو بدن هستند و وجود یک کاراکتر برایم جای سوال دارد.
مینا کیست؟ انترن، دانشجو، بیمار، پزشک، پرستار؟
نمی‌شود کاراکتری را وارد بازی کرد و بدون معرفی به حال خود رها کرد.
در شخصیت سازی ضعیف عمل کردید. مهنا دختری ضعیف و به قول معروف آبغوره‌گیر. در تمامی صحنه‌ها یا بغض داشت و یا گریه می‌کرد از شخصیتی مانند مهنا انتظار می‌رود قوی، منضبط، مصمم و صبور باشد نه اینکه وسط بیمارستان فریاد بزند:
- ۵ ساله که صبر کردم، دیگه نمی‌تونم.
برای من قابل درک نیست شخصیت ضعیف و تک بعدی مهنا. فقط به شهاب فکر می‌کند و گریه سر می‌دهد.

کشمکش‌ها:
کشمکش و تعلیق خاصی صورت نگرفت. حس کنجکاوی من تحریک نشد متاسفانه.

ایده و پیرنگ:
ایده کلیشه‌ای و پیرنگ ناهماهنگی دارد. تا به اینجای داستان تلاشی نکردید که به مخاطب موضوعی بدهید که بتواند ادامه آن را تشخیص دهد و منتظر اتفاق خاصی باشد ن اصلاً هیچ ایده‌ای برای ادامه ندارم به غیر از اینکه بفهمم سانیا چگونه از خانواده دور شده و مهنا چگونه حافظه خود را از دست داده.
می‌شد به راحتی هم دیالوگ‌ها را حدس زد و هم اتفاق بعدی را پیش بینی کرد شما به عنوان نویسنده مسئول تشنه نگه داشتن خواننده هستید. باید اتفاقات را طوری بچینید که کمی حالت معمایی به داستان بدهد.

ایرادات نگارشی:
اکثراً در دو نقطه ایراد داشتید.
قورت داد: ❌
روی فرمان ماشین: ❌
هروز❌(هر روز✅)
و... .
بعد از این افعال و کلمات انتظار گفتن جمله نمی‌رود پس نیازی به دو نقطه نیست.
«گفت:» این زیاد مخاطب قرار دادن همدیگرو گفت نوشتن‌ها برای فیلمنامه نویسی مناسب‌تر است. در رمان نویسی مونولوگ باید آنقدری قوی و کامل باشد که خواننده بدون بردن نام گوینده تشخیص بدهد و گوینده و شنونده را از هم تفکیک کند؛ مخصوصاً وقتی که تعداد مخاطبین دو نفر هستند. زمانی نام گوینده قبل از دیالوگ استفاده می‌شود که تعداد کاراکترهای یک صحنه زیاد باشند و تشخیص گوینده به سختی قابل رویت باشد. در مونولوگ لطفاً از جملات و توصیفات و کلماتی استفاده کنید که خود گویای این باشد که گوینده بعدی کیست.

نقاط قوت: قلم رسا و شیوایی دارید؛ اما انتظار دارم هرچه در ذهن دارید به گونه‌ای روی کاغذ بیاورید که مخاطب متوجه تمام ذهنیات شما بشود. نوشتن معنی رمان تلازم ایده خوب و جالبی بود و نیاز به گشتن لغتنامه برای پیدا کردن معنی نداشت.

نقاط ضعف:
برای توصیفات، فضاسازی، شخصیت پردازی بیشتر تلاش کنید. احساسات خود را با کلمات ساده و به دور از پیچیدگی بیان کنید. مونولوگ‌ها را کمی طولانی‌تر و از افعال تکراری پشت سر هم برای جذابیت داستان، کمتر استفاده کنید.
می‌توانید از مشاور نویسندگی برای بهتر شدن قلم و توصیفات کمک بگیرید.

دوست عزیز به شما تبریک میگم ایده ناب و عالی دارید؛ اما بدون پر وبال دادن به سمت کلیشه رفتید. دیالوگ‌ها را با دقت بیشتری انتخاب کنید شخصیت مهنا را قوی‌تر و صبورتر جلوه دهید. همه ما اینجا هستیم تا چیزهایی جدید از همدیگر یاد بگیریم.
موفق باشید.
ممنون جناب
 

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 14) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 1, Members: 0, Guests: 1)

Who has watch this thread (Total: 0) «جزئیات دقیق بازدیدها»

بالا