کاش بر ساحل رودی خاموش عطر مرموز گیاهی بودم چو بر آنجا گذرت می افتاد به سرا پای تو لب می سودم
مستر کیان مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته پرسنل مدیریت مدیر تالار منتقد کاربر VIP Apr 9, 2023 1,493 Jul 9, 2024 #21 کاش بر ساحل رودی خاموش عطر مرموز گیاهی بودم چو بر آنجا گذرت می افتاد به سرا پای تو لب می سودم
مستر کیان مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته پرسنل مدیریت مدیر تالار منتقد کاربر VIP Apr 9, 2023 1,493 Jul 9, 2024 #22 رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود این عشق آتشین پر از درد بی امید در وادی گناه و جنونم کشانده بود
رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود این عشق آتشین پر از درد بی امید در وادی گناه و جنونم کشانده بود
مستر کیان مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته پرسنل مدیریت مدیر تالار منتقد کاربر VIP Apr 9, 2023 1,493 Jul 9, 2024 #23 من خیره به آینه و او گوش به من داشت گفتم که چه سان حل کنی این مشکل ما را بشکست و فغان کرد که از شرح غم خویش ای زن چه بگویم که شکستی دل ما را
من خیره به آینه و او گوش به من داشت گفتم که چه سان حل کنی این مشکل ما را بشکست و فغان کرد که از شرح غم خویش ای زن چه بگویم که شکستی دل ما را
مستر کیان مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته پرسنل مدیریت مدیر تالار منتقد کاربر VIP Apr 9, 2023 1,493 Jul 9, 2024 #24 اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه ي خوشبخت بنگرم
مستر کیان مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته پرسنل مدیریت مدیر تالار منتقد کاربر VIP Apr 9, 2023 1,493 Jul 9, 2024 #25 دلم می خواست های ﻣﻦ ﺯﯾﺎﺩﻧﺪ ﺑﻠﻨﺪﻧﺪ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ مهم ترین ﺩﻟﻢ می خواست ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ : ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﺷﻮﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻬﺮ ﺑﻮﺭﺯﻡ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻡ همه ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ
دلم می خواست های ﻣﻦ ﺯﯾﺎﺩﻧﺪ ﺑﻠﻨﺪﻧﺪ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ مهم ترین ﺩﻟﻢ می خواست ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ : ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﺷﻮﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻬﺮ ﺑﻮﺭﺯﻡ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻡ همه ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ
مستر کیان مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته پرسنل مدیریت مدیر تالار منتقد کاربر VIP Apr 9, 2023 1,493 Jul 9, 2024 #26 در شب کوچک من ، افسوس باد با برگ درختان میعادی دارد در شب کوچک من دلهرهء ویرانیست گوش کن وزش ظلمت را می شنوی ؟ من غریبانه به این خوشبختی می نگرم من به نومیدی خود معتادم
در شب کوچک من ، افسوس باد با برگ درختان میعادی دارد در شب کوچک من دلهرهء ویرانیست گوش کن وزش ظلمت را می شنوی ؟ من غریبانه به این خوشبختی می نگرم من به نومیدی خود معتادم
مستر کیان مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته پرسنل مدیریت مدیر تالار منتقد کاربر VIP Apr 9, 2023 1,493 Jul 9, 2024 #27 همه هستی من آیه تاریكیست كه ترا در خود تكرار كنان به سحرگاه شكفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
مستر کیان مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته پرسنل مدیریت مدیر تالار منتقد کاربر VIP Apr 9, 2023 1,493 Jul 9, 2024 #28 آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیاندیشم که همین دوست داشتن زیباست
مستر کیان مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته پرسنل مدیریت مدیر تالار منتقد کاربر VIP Apr 9, 2023 1,493 Jul 9, 2024 #29 شاید این را شنیده ای که زنان در دل « آری » و « نه » به لب دارند ضعف خود را عیان نمی سازند رازدار و خموش و مکارند آه، من هم زنم، زنی که دلش در هوای تو می زند پر و بال دوستت دارم ای خیال لطیف دوستت دارم ای امید محال
شاید این را شنیده ای که زنان در دل « آری » و « نه » به لب دارند ضعف خود را عیان نمی سازند رازدار و خموش و مکارند آه، من هم زنم، زنی که دلش در هوای تو می زند پر و بال دوستت دارم ای خیال لطیف دوستت دارم ای امید محال
مستر کیان مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته پرسنل مدیریت مدیر تالار منتقد کاربر VIP Apr 9, 2023 1,493 Jul 9, 2024 #30 شاید این را شنیده ای که زنان در دل « آری » و « نه » به لب دارند ضعف خود را عیان نمی سازند رازدار و خموش و مکارند آه، من هم زنم، زنی که دلش در هوای تو می زند پر و بال دوستت دارم ای خیال لطیف دوستت دارم ای امید محال
شاید این را شنیده ای که زنان در دل « آری » و « نه » به لب دارند ضعف خود را عیان نمی سازند رازدار و خموش و مکارند آه، من هم زنم، زنی که دلش در هوای تو می زند پر و بال دوستت دارم ای خیال لطیف دوستت دارم ای امید محال