⭕نویسندگان عزیز توجه کنید برای تایید رمان خود در تاپیک زیر درخواست دهید.
چون وقتی از دستت عصبانی میشم از دست خودمم عصبانی میشم که چرا از دستت عصبانیم🤣
دختر: آرام
1. عشق حرف حالیش نمیشه 31 قسمت
با دخترداییم رفته بودیم بیرون بعد من مثل اینکه دستم خورده به گوشیم شماره دخترداییم و گرفتم، از اونطرف گوشی دخترداییم زنگ خورده به من نشون میده میگه این کیه من نمیشناسم، به شماره نگاه کردم گفتم منم نمیشناسم🤣
هنوز زنده‌م و نفس می‌کشم و یک سال دیگه به امید خدا می‌تونم کنارت باشم
۹۹/۹
سرم شلوغه (حواست هست کل خلوتمون و اینجا داری لو میدی بچه؟)
تو جون بخواه
۱۰۰ درصد
اوه اوه سوال سختی پرسیدی
:/ هر دو
به من ربطی نداره من خروسم برام مهم نیست😂
...
این سوالا فقط از تو بر میاد😂
اعتراض وارد نیست، اعدامش کنید
یس
آروم، متین و دارای ابهت
با یه وجه اشتراک
دیوونه
1. داشتن برادر بزرگتر (که این غیرممکنه، چرا مثل فیلم ترکی یه داداش بزرگتر سر راهم سبز نمیشه؟:/)
کنار دریا توی شمال
ورزش
نوازنده
وقتی که نمی‌شناختمت و تو با خانواده‌م درد و دل می‌کردی و اونا آروم می‌شدن، در اصل این شغل منه حس می‌کردم جایگاهم و ربودی و خیلی عصبانی بودم اما دیدم نه هر دومون تو یه مسیریم
وقتی میگی آرشا رو ... صدا نکنیم😂
یعنی وقتی میگید یه جمله بگو ادم و عصبی می‌کنید خو من تو یه جمله چی بگم به ستی
توروستوی میگه اگر بخوایم بدن انسان رو عمل کنیم باید بی‌حسش کنیم.
