گنجینه سعدی

[GOLDEN]

مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست

 

[GOLDEN]

برو خوشه چین باش سعدی صفت
که گرد آوری خرمن معرفت

 

[GOLDEN]

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

 

[GOLDEN]

خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری

 

[GOLDEN]

صراف سخن باش و سخن بیش مگو
چیزی که نپرسند تو از پیش مگو

 

[GOLDEN]

گرت از دست بر آید دهنی شیرین کن
مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی

 

[GOLDEN]

گنج خواهی در طلب رنجی ببر
خرمن ار می‌بایدت، تخمی بکار

 

[GOLDEN]

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

 

[GOLDEN]

جوانمرد و خوشخوی و بخشنده باش
چو حق بر تو پاشد تو بر خلق پاش

 

[GOLDEN]

فرزند بنده ای است خدا را، غمش مخور
تو کیستی که به ز خدا بنده پروری