درحال تایپ دلنوشته پروانگی | زیبا سعيدي كاربر انجمن چري بوك

لیلیت

نویسنده ادبی
نویسنده ادبی
نویسنده فعال
Aug 15, 2023
72
كد: 045

عنوان: پروانگی
ژانر: اجتماعی، تراژدی
نویسنده: زیبا سعیدی
ناظر: @Rigina

مقدمه:
گاهی چنان در تنگنای زندگی فرو خورده‌ای که خستگی را در سلول‌های بدنت احساس می‌کنی.
برای پروانه شدن گاهی لازم است آگاه شوی از آن‌چه تو نمی‌دانی و نمی‌خواهی بدانی؛ در واقعِ ترسیدن تو را از دانستن منع می‌کند. گاهی زمان آن را مشخص می‌کند. بلندشو و پیله‌ات را بگشا! زیرا پروانگی می‌تواند قوت زندگی تو باشد.
دارای تگ برگزیده انجمن چری بوک​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

GOLDEN

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر VIP
Mar 15, 2024
298
1674765438087_a3754q_2_0_gotx.jpg
بسم تعالی

نویسندگان خوش قلم ضمن تشکر و سپاس از انتخاب چری بوک برای نشر آثارتان، موارد ذکر شده را با دقت مطالعه نمایید؛

|قوانین تالار ادبیات|


سپس پس از گذشت 15 پست از دلنوشته‌ی خود میتوانید در تاپیک زیر درخواست نقد دهید
|درخواست نقد آثار|

پس از نقد اثر شما توسط تیم نقد برای تعیین سطح آثار خود در تاپیک زیر درخواست تگ دهید
|درخواست تگ آثار|

بعد از نقد و تگ اثر خود ميتوانيد درخواست جلد بدهيد
|درخواست جلد آثار|


چنانچه تمایل به ضبط اثارتان دارید، در تاپیک زیر درخواست دهید

|درخواست ضبط آثار|

چنانچه تمایلی به ادامه دادن دلنوشته خود به هر دلیلی ندارید میتوانید در تاپیک زیر درخواست انتقال به متروکه دهید
|انتقال به متروکه/ بازگردانی|

و پس از اتمام خود باتوجه به قوانین در تاپیک زیر اتمام اثر خود را اعلام کنید

|اعلام اتمام آثار|

مدیریت تالار ادبیات
 
آخرین ویرایش:

لیلیت

نویسنده ادبی
نویسنده ادبی
نویسنده فعال
Aug 15, 2023
72
زمان زیادی گذشته است که به دور خودت می‌چرخی و برای رهایی از پیله‌ای که بر تنت زاده‌اند، تنهایی را پینه‌وار بر برهوتِ خاک نمسار می‌کنی و سعی داری در پاییزی‌ترین ویرانی یک دل، رویایِ پرواز را در خیالِ خالی از سکنه‌ات بپرورانی.



* خالی از سکنه به معنای تو خالی.
* نمسار یعنی نمناک.
 

لیلیت

نویسنده ادبی
نویسنده ادبی
نویسنده فعال
Aug 15, 2023
72
طالع آن شاپرکِ گرفتار در پهندِ عنکبوت کجا و سگالش تو کجا!
وقتی که بدون تعقل دست به نیت خلاصی بلند کردی تا از خویِ ملوث عنکبوت جلوگیری کنی و خیلی آرام شاپرک را رها سازی؛ لبخند زدی و چشم‌هایت در آن شوره‌زار درخشید و آخر نفهمیدی که شاپرک درون دستانت له شد.
* طالع: سرنوشت
* پنهد: بند، تله
*سگالش: فکر و اندیشه
خویِ ملوث: منظور در این‌جا کارِ پلید و آلوده
 

لیلیت

نویسنده ادبی
نویسنده ادبی
نویسنده فعال
Aug 15, 2023
72
اکنون وقتِ خسته شدن و ناامید شدن نیست! پیله‌هایی که با هر بار مرمت و جگر خواری بر تنت زاده‌اند را منفرد گردان. بتن این پیله‌ها را از هم گسسته بدار، پیله‌هایی که سخت در هم تنیده شده‌اند و راهِ پرواز را برای تو دشخوار کرده‌اند.
مرمت: ترمیم
جگرخوار: ظلم
منفرد گردان: جدا کردن
دشخوار: دشوار و سخت.
 

لیلیت

نویسنده ادبی
نویسنده ادبی
نویسنده فعال
Aug 15, 2023
72
بلند شو و باری دیگر زندگی را با نامِ پروانگی آغاز کن! زندگی که از پردلی و شکیبایی تو ساز جنگیدن را در دست طلبید و طبل شهامت را زد.
بر آن ابدیت بی‌کران بال بگشا! نگذار برای پریدن و شکفتن دیر شود.
 

لیلیت

نویسنده ادبی
نویسنده ادبی
نویسنده فعال
Aug 15, 2023
72
برای پروانه شدن صراطِ بی‌شماری لازم است. باید قبل از آن‌که خیال پروانگی‌ را در رویایی زرین پینه‌‌دوز کنی به قدر کافی شهامت جنگیدن و رویارویی با جهانی دیگر را داشته باشی و فهمیده باشی که پرواز کردن آن‌قدر هم که می‌اندیشیم، ساده نیست؛ اما ناممکن هم نیست.

صراط بی‌شماری: راه‌‌های بسیاری
پینه دوز: دوخت و سوز و ساختن‌.
 

لیلیت

نویسنده ادبی
نویسنده ادبی
نویسنده فعال
Aug 15, 2023
72
برای پروانه شدن، اول باید امیدوار بود و صبورانه برای گشودن بال‌ها تلاش کرد. برای پروانه شدن باید قلبی پُر از پرواز و رهایی داشت و تازیدن را آموخت. برای پروانه شدن گذشتن از تنگنای پیله‌های در هم تنیده شدهٔ زندگی لازم است. باید پروانگی را یاد گرفت. باید بلند شد.
 

لیلیت

نویسنده ادبی
نویسنده ادبی
نویسنده فعال
Aug 15, 2023
72
آن‌گاه که در پیله‌ات، رویایِ شوریده خوابی را تأدیب می‌دادی. آن‌گاه که نمی‌دانستی آفاقِ زمانه در مُردابِ نیلوفر، چه در سر دارد. اوهامِ خاطره‌ای پلاسیده در خریطهٔ بی‌نام و نشان، برای شکوفه دادن دست‌های زبرِ زندگی را نخ‌کش می‌کرد.
*شوریده خواب‌: پرواز کردن
*تأدیب: پرورش دادن
*آفاق: دنیا، روزگار
* خریطه: پیله
 

لیلیت

نویسنده ادبی
نویسنده ادبی
نویسنده فعال
Aug 15, 2023
72
طنینِ حریت، خوش بود اما نه برای تویی که خلاصی از پیله‌ای که به دور کالبدت، رهین محبسِ عام بود، خواسته‌هایت را جار می‌زد. احلامِ پیشِ رویت همانند آفاق رهاتر می‌شد وقتی که ناسور در ذره‌ذرهٔ قلبت ناشیانه درد می‌کاشت.
طنینِ حریت: آوازِ آزادی
رهین: در گرو
محبس عام: سیاه چالِ عمومی
احلام: رویا
 

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 28) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 1, Members: 0, Guests: 1)

Who has watch this thread (Total: 0) «جزئیات دقیق بازدیدها»

بالا