گنجینه اشعار فریدریش نیچه

پناه

مدیر تیم کتابخوان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر
منتقد
ویراستار
کتابخوان
Dec 28, 2024
1,187
من به خود و به قدرت دریانوردی خود اعتماد دارم
و می‌ خواهم از اینجا به دوردست‌ ها روم
پهنای وسیع دریا در مقابل گسترده است
و قایق ژنوای من به سوی آبی آسمانی رهسپار است
در اطراف من، همه چیز با شکوهی بدیع می‌ درخشد
ظهر بر فضا و زمان آرمیده است
فقط چشمان هولناک تو ای بی‌ نهایت مرا نظاره می‌ کند
 

پناه

مدیر تیم کتابخوان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر
منتقد
ویراستار
کتابخوان
Dec 28, 2024
1,187
به نیم روز،
هنگامی که تابستان از کوه‌ها بالا می‌رود
کودک با چشمان خسته و ملتهب؛
لب وا می‌کند به سخن،
ما امّا تنها سخن گفتن او را می‌بینیم.
نفس‌اش چون بیماری به شمار می‌افتد
به شمار می‌افتد
در شبِ تب.
کوهسار یخ‌زده، صنوبر و چشمه
نیز پاسخ‌اش را می‌دهند،
ما امّا پاسخ‌شان را می‌بینیم.
نهر جاری از فراز صخره‌
شتاب می‌گردد
-به پای بوسی گویا-
و می‌ایستد، چون ستون سپیدی
لرزان و
پُر اشتیاق آنجا.
نگاه صنوبر سنگین و تار.
اگر که بنگرد.
میان یخ‌ها و سنگ های سیاه مرده
به ناگهان نوری می‌جهد
-نوری از این دست را من نیز می‌دیدم
که مرا اشارتی‌ست-
یک بار دیده ی مردِ کور نیز
روشن می‌شود،
هنگام که کودک پُر آزَرمَش
در آغوشش می‌گیرد،
و می‌بوسدش؛
باری دیگر، زبانه‌ی نوری می‌جوشد،
چشم مرده، رخشان
به سخن در می‌آید: «کودک!
آه، کودک! می‌دانی که دوستت دارم!»
و سخن می گوید همه چیزی رخشان -کوه یخ، جوی و صنوبر-
گویا نگاه‌شان می‌گوید: «دوستت می داریم!
آه، کودک! می‌دانی، دوستت میداریم
دوست می‌داریم!»
و او
کودکی با چشمانِ ملتهبِ خسته
می‌بوسدشان پُر آزرم، ملتهب
و دلِ رفتنش نیست؛
کلامش چون حبابی، چتر می‌زند، بر دهانش،
کلامی ناگوار:
« درود من بدرود است
آمدن‌ام، رفتن
جوان مرگ می‌شوم! »
به گرداگردش گوش می‌سپارم
از نفس می افتد
پرنده ای نمی‌خواند.
آنگاه می‌گریزدکوهِ آتش‌پاره
هراسنده
آنگاه به پیرامونش می‌اندیشد
و خاموش می‌شود
نیم‌روزی بود
نیم‌روزی،
که تابستان از کوه بالا می‌رفت،
کودک با چشم‌های ملتهبِ خسته . . .
 

پناه

مدیر تیم کتابخوان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر
منتقد
ویراستار
کتابخوان
Dec 28, 2024
1,187
انسان موجود عجیبی است
اگر به او بگویید
در آسمان خدا يكصد میلیارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود دارد
بی چون و چرا میپذیرد.
اما اگر در پارکی ببیند روی نیمکتی نوشته اند رنگی نشوید،
بی درنگ انگشت خود را به نیمکت می کشد تا مطمئن شود.
 

پناه

مدیر تیم کتابخوان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر
منتقد
ویراستار
کتابخوان
Dec 28, 2024
1,187
«راه من-ام. حقیقت و زندگی من-ام. هیچکس به پدر [خدا] نمی‌رسد جز از طریقِ من.»
-انجیل یوحنا
«هیچ راهی [دینی] بجز اسلام پذیرفته نیست و هرکس طریقی دیگر بجوید، در آخرت خسران می‌بیند.»
-قرآن
«به کسانی که راه را از من پرسیده‌اند چنین پاسخ دادم: این راهِ من است، راهِ شما کدام است؟ زیرا که راه وجود ندارد.»
 

پناه

مدیر تیم کتابخوان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر
منتقد
ویراستار
کتابخوان
Dec 28, 2024
1,187
«تکان دادنِ این درخت با دست آسان نیست.
امّا بادِ ناپیدا بر آن زور می‌آورد و به هر سو که خواهد می‌خَماند اش.
دست هایِ ناپیدا از همه سخت‌تر بر ما زور می‌آورند و ما را می‌خَمانند.»
 

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 1) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 1, Members: 0, Guests: 1)

Who has watch this thread (Total: 0) «جزئیات دقیق بازدیدها»

موضوعات مشابه

بالا