- Aug 4, 2023
- 624
هوای ابریست و بارانی، جاده گِلی و لغزنده و این مرا میترساند!
به سراشیبی که میرسم ماشین از حرکت میایستاد، دست ترمز را کشیدم و از ماشین بیرون میآیم، دست به کمر به تایر ماشین خیره میشوم.
با نوک کفشم گِل سنگین را کنار میزنم سعی میکنم کمی مشکلم را حل کنم ولی مشکلم وسط سراشیبی حل نمیشود، نمیتوانم تایرش را عوض کنم، بد جایست برای تعویض تایر، ماشینی که در جاده گِلیست و تایر تا پنج سانت در گِل فرو رفته است، سوار ماشین میشوم؛ کیفم را برمیدارم و از ماشین خارج میشوم و قفلش را که میزنم و بعد از شنیدن صدای قفل ماشین به سمت راهی باریک که میان بوتههای شاتوت است میروم، باد در تلاش است موهایم را بهم بریزد ولی گوجهی پایین موهایم مقاومت میکند، کنون که فکرش را میکنم میدانم پوشیدن این دامن چندان ایدهی جالبی نبود، با کوچکترین حرکت باد تکان میخورد، خانهی کوچک روبهروایم توجهام را جلب میکند، کمی قدم برداشتن در این راه گِلی سخت است، باران آرامآرام شروع به باریدن میکند با فرود آمدن قطرهی اول باران بر روی پیرهن سفیدفامم، به آسمان نگاهی میاندازم، احتمال دارد کمکم باران شدیدتر شود، از فکری که در سرم خطور کرد خندهام میگیرد، با خود گفتم:
- الان باید سریع بدوم که زیر باران خیس نشوم یا آرام بدوم؟
و من میدانم در نهایت خیس میشوم... .
به سراشیبی که میرسم ماشین از حرکت میایستاد، دست ترمز را کشیدم و از ماشین بیرون میآیم، دست به کمر به تایر ماشین خیره میشوم.
با نوک کفشم گِل سنگین را کنار میزنم سعی میکنم کمی مشکلم را حل کنم ولی مشکلم وسط سراشیبی حل نمیشود، نمیتوانم تایرش را عوض کنم، بد جایست برای تعویض تایر، ماشینی که در جاده گِلیست و تایر تا پنج سانت در گِل فرو رفته است، سوار ماشین میشوم؛ کیفم را برمیدارم و از ماشین خارج میشوم و قفلش را که میزنم و بعد از شنیدن صدای قفل ماشین به سمت راهی باریک که میان بوتههای شاتوت است میروم، باد در تلاش است موهایم را بهم بریزد ولی گوجهی پایین موهایم مقاومت میکند، کنون که فکرش را میکنم میدانم پوشیدن این دامن چندان ایدهی جالبی نبود، با کوچکترین حرکت باد تکان میخورد، خانهی کوچک روبهروایم توجهام را جلب میکند، کمی قدم برداشتن در این راه گِلی سخت است، باران آرامآرام شروع به باریدن میکند با فرود آمدن قطرهی اول باران بر روی پیرهن سفیدفامم، به آسمان نگاهی میاندازم، احتمال دارد کمکم باران شدیدتر شود، از فکری که در سرم خطور کرد خندهام میگیرد، با خود گفتم:
- الان باید سریع بدوم که زیر باران خیس نشوم یا آرام بدوم؟
و من میدانم در نهایت خیس میشوم... .