Khazon

مباشر بازنشسته
کاربر VIP
مقامدار بازنشسته
Jan 22, 2023
322
چرا ستمگر من با کسی جفا نکند

جفای او همه کس می‌کشد چرا نکند



فغان ز سنگدل من که خون صد مظلوم

به ظلم ریزد و اندیشه از خدا نکند



چه غصه‌ها که نخوردم ز آشنایی تو

خدا تو را به کسی یارب آشنا نکند



کدام سنگدل از درد من خبر دارد

که با وجود دل سخت گریه‌ها نکند



کشیده جام و سر بی‌گنه کشی دارد

عجب که بر نکشد تیغ و قصد ما نکند



به جای خویش نیامد مرا چو وحشی دل

اگر ز تیر تو پیکان به سینه جا نکند
 

Khazon

مباشر بازنشسته
کاربر VIP
مقامدار بازنشسته
Jan 22, 2023
322
از تو همین تواضع عامی مرا بس است
در هفته‌ای جواب سلامی مرا بس است
نی صدر وصل خواهم و نی پیشگاه قرب
همراهی تو یک دو سه گامی مرا بس است
بیهوده گرد عرصهٔ جولانگه توام
گاهی کرشمه‌ای و خرامی مرا بس است
خمخانه‌ای نمی‌طلبم از شراب وصل
یک قطره بازمانده جامی مرا بس است
وحشی مگو، بگو سگ کو ، بلکه خاک راه
یعنی ز تو نوازش مامی مرا بس است
 

Khazon

مباشر بازنشسته
کاربر VIP
مقامدار بازنشسته
Jan 22, 2023
322
آنکه بی ما دید بزم عیش و در عشرت نشست
گو مهیا شو که می‌باید به سد حیرت نشست
آمدم تا روبم و در چشم نومیدی زنم
گرد حرمانی که بر رویم در این مدت نشست
بزم ما را بهر چشم بد سپندی لازمست
غیر را می‌باید اندر آتش غیرت نشست
مسند خواری بیارایید پیش تخت ناز
زانکه خواهیم آمد و دیگر به سد عزت نشست
وحشی آمد بر در رد و قبولت حکم چیست
رفت اگر نبود اجازت ور بود رخصت نشست
 

Khazon

مباشر بازنشسته
کاربر VIP
مقامدار بازنشسته
Jan 22, 2023
322
بگذشت دور یوسف و دوران حسن تست
هر مصر دل که هست به فرمان حسن تست
بسیارسر به کنگره عشق بسته‌اند
آنجا که طاق بندی ایوان حسن تست
فرمان ناز ده که در اقصای ملک عشق
پروانه‌ای که هست ز دیوان حسن تست
زنجیر غم به گردن جان می‌نهد هنوز
آن مویها که سلسله جنبان حسن تست
آبش هنوز می‌رسد از رشحهٔ جگر
آن سبزه‌ها که زینت بستان حسن تست
دانم که تا به دامن آخر زمان کشد
دست نیاز من که به دامان حسن تست
تقصیر در کرشمهٔ وحشی نواز نیست
هر چند دون مرتبهٔ شان حسن تست
 

نفس.

موسس سایت
پرسنل مدیریت
موسس سایت
Jan 19, 2023
1,122
از سَرِ کوی تو
با دیده تَر خواهم رفت
چهره آلوده به خوناب جگر
خواهم رفت..!
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: Amir65

نفس.

موسس سایت
پرسنل مدیریت
موسس سایت
Jan 19, 2023
1,122
خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را
سوخت عشق خانه‌سوز اول متاع خانه را

خواه آتش گوی و خواهی قرب، معنی واحدست
قرب شمع است آنکه خاکستر کند پروانه را

هرچه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق
کاین‌همه گفتند و آخر نیست این افسانه را

گرد ننشیند به طرف دامن آزادگان
گر براندازد فلک بنیاد این ویرانه را

می ز رطل عشق خوردن کار هر بی‌ظرف نیست
وحشیی باید که بر لب گیرد این پیمانه را
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: Amir65

دلارام

هنرمند
هنرمند
Aug 2, 2024
1,303
از نظر افتادهٔ یاریم مدتها شدست
زخمهای تیغ استغنا جراحتها شدست
پیش ازین با ما دلی زایینه بودش صافتر
آهی از ما سرزدست و این کدورتها شدست
چشم من گستاخ بین ، آن خوی نازک زود رنج
تا نگاهم آن طرف افتاده صحبتها شدست
بر سر این کین همه خواری چرا باید کشید
با دل بیدرد خود ما را خصومتها شدست
زین طرف وحشی یکی سد گشته پیوند امید
گر چه زان جانب به کلی قطع نسبتها شدست
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: Amir65

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 8) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 0, Members: 0, Guests: 0)

Who has watch this thread (Total: 0) «جزئیات دقیق بازدیدها»

بالا