بسم تعالی
سلام و عرض ادب.
این نقد صرفا برای کمک به نویسنده عزیز صورت گرفته.
نقد عنوان:
در قدم اول به عنوان می پردازم. عنوان یک کتاب تاثیر بالایی در انتخاب شدن داره و باید طوری انتخاب بشه که حس کنجکاوی خواننده رو زنده کنه. عنوان این کتاب تشکیل شده از دو کلمه جوخه و وهم هست. به بخش ابتدایی عنوان که توجه کنیم با کلمه جوخه مواجه میشیم که کم و بیش، به گوش خواننده آشنا هست. همینطور به ندرت از این کلمه در عنوان کتاب ها پیدا شده و به نظر مناسب میاد. کلمه وهم هم تا حدودی میتونه حس کنجکاوی رو در مخاطب زنده کنه. و ترکیب این دو کلمه با هم یک ترکیب جالب توجه هست و تا حدودی قوی هست.
نقد ژانر:
اینطور که مشخصه ژانر اثر فانتزی، علمی تخیلی و طنز هست.
اگر که بخوایم از نظر فانتزی بررسی کنیم، میشه این ژانر رو در جای جای رمان حس کرد. اما من رد پایی از ژانر طنز پیدا نکردم. از اونجایی که عنوان به نسبت قویه انتظار میره در انتخاب ژانر دقت صورت بگیره و عنوان دستخوش تغییر نشه.
نقد خلاصه:
خلاصه بخشی هستش که یک تصور کلی به خواننده میده و باعث میشه خواننده اون کتاب رو انتخاب کنه و یا انتخاب نکنه. در بخش خلاصه هم مثل عنوان اثری از ژانر طنز پیدا نشد اما کم و بیشت میشه ژانر علمی تخیلی رو احساس کرد. بخش خلاصه اندازه ی مناسبی داره و به اندازهی کافی قوه تخیل خواننده رو تحت تاثیر قرار میده و میتونه خواننده رو مجاب به ادامه کنه.
نقد مقدمه:
و اما بخش مقدمه که بسیار مهم هست. این بخش کمک شایانی به خواننده میکنه تا بتونه یک ارتباط اولیه با نوع قلم نویسنده بگیره؛ که خب متاسفانه در این اثر پیدا نشد.
نقد جلد:
خیلی از خواننده ها یک کتاب رو بر اساس جلدش انتخاب میکنن که متاسفانه جلدی هم دیده نشد.
نقد شروع رمان:
اکثر اوقات شروع رمان میتونه فرد رو به سمت باقی ماجرا بکشونه و یا اون رو نسبت به ادامه داستان سرد کنه. پس باید خیلی به شروع داستان اهمیت داده بشه و نویسنده توان بالایی بذاره تا خواننده رو غرق ماجرا بکنه.
در این اثر نویسنده شروع جالبی داشت و تا حد قابل توجهی فرد رو مجاب به ادامه میکنه. حجم مونولوگ ها در شروع بسیار بیشتر از دیالوگ هستش و پیشنهاد میشه از دیالو هم کمک گرفته بشه. مونولوگ ها ادبی و دیالوگ ها محاوره ای بود و این موضوع تا آخر همینطور بود و به هم ریختگیای دیده نشد. توصیفات و فضاسازی به جا و قابل درک بود تنها مشکل انتقال های زمانیای هست که خیلی سریع صورت میگیره.
نقد زاویه دید:
زاویه دید از ابتدا تا انتها اول شخص هست و این باعث میشه که خواننده گیج نشه. درواقع این یک امتیاز بالا برای این اثر در نظر گرفته میشه. روند بهتره همینطور صورت بگیره و فقط در صورتی که خیلی نیاز به تغییر زاویه دید بود، زاویه دید عوض بشه.
شخصیت داستان هم به عنوان اول شخص به خوبی محیط اطراف رو توصیف کرده و به فضاسازی کمک شایانی کرده اما انتظار میره با کشمکش های درونی بتونه بهتر خودش رو به مخاطب نشون بده و آشنا کنه.
نقد سیر داستان:
سیر داستان روند متوسطی داره. نسبتا متعادله اما نیاز به تنوع در اتفاق ها داره.
نقد بافت متن:
بافت متن به صورت ادبی نوشته شده و دیالوگ ها عامیانه هستن. مشکلی پیدا نشد
نقد مونولوگ و دیالوگ:
مونولوگ ها قابل درک و کمک کننده هستن اما باید به دیالوگ توجه بیشتری بشه.
دیالوگ میتونه تاثیر زیادی روی شخصیت ها بذاره و دیالوگ های پر تکرار و پر تنفر میتونه فرد رو از خوندن رمان سرد کنه. پیشنهاد میشه برای نشون دادن اینکه چقدر موضوع مهم و جدیه از مونولوگ ها هم کمک گرفته بشه و کمی تنفر و خشم رو در دیالوگ ها کم کرد.
شخصیت پردازی:
وقتی که کتابی میخونیم چیزی که بیشتر از همه چیز توجهمون رو جلب میکنه شخصیت ها هستن. ما با شخصیت ها همدردی میکنیم، دنبال شباهت میگردیم، بهشون افتخار میکنیم، الگو میگیریم و گاهی حتی دلتنگشون میشیم.
پس باید طوری به شخصیت ها پرداخته بشه که فرد بتونه احساسات شخصیت رو درک کنه و اون حس همزاد پنداری شکل بگیره.
نقش اول این داستان دختری هستش که در موقعیتی ماورا طبیعی گیر کرده. طبیعیه که بترسه. اما چیزی که این شخصیت رو جالب میکنه اینه که با وجود وحشتی که داره تلاش میکنه شجاع باشه و با این ترس مبارزه کنه.
نقد کشمکش ها:
کشمکش ها بیشتر بیرونی هستش و بهتره برای شناخت شخصیت، مکالمه های درونیِ بیشتری صورت بگیره.
نقد فضاسازی و توصیفات:
شخصیت به خوبی فضا رو توصیف میکنه. میشه به راحتی اون فضا رو در تخیلمون ببینیم؛ توصیفات به جا هستن و همونطور که در طی نقد صحبت کردم از توصیفات خوبی استفاده شده، که این قدرت قلم نویسنده رو ثابت میکنه.
نقد ایده:
داستان پر از هیجان هست و ایدهی جالب و نسبتا متفاوتی داره اما نیاز به تنوع اتفاقات هست.
با آرزوی سربلندی برای نویسنده خوش قلم. پیروز باشید
درود( سلام)
بابت نقد اثرم و همینطور ارائه پیشنهاد برای بهتر شدنش از شما سپاسگذارم.
طبق نظرتون مقدمه را هم قرار میدم.
در مورد جلد اگر اشتباه نکنم طبق قوانین اول باید داستانم نقد میشد، بعد تگ دریافت میکرد و بعد از اون جلدی براش به وجود میومد، واسه همین جلدی براش طراحی نشده بود اما به زودی جلد مناسبی هم برای داستانم به وجود میارم.
چون در آغاز فقط شخصیت اصلی حضور داره و کسی نیست که باهاش صحبت کنه دیالوگی در آغاز داستان نبود.
در مورد خشن بودن دیالوگها چون شخصیتی که کاپیتان هست و خب یه نظامی شدیداً جدی و خشنه به ناچار بیشتر دیالوگها را به اینصورت درووردم. ( به طور طبیعی توی ارتش و نیروهای نظامی هر افسری که مافوقت باشه معمولاً رفتار خشن و جدی داره، از مهربون بودن به دوره چه زن باشه چه مرد و خب شخصیت کاپیتان هم تو شرایطی هست که خودش و نیروهاش وسط درگیری قرار دارن و باید سریع تصمیم بگیره، از نیروهای زیر دستش حسابی کار بکشه و اگه تعلل و نافرمانی ازشون دید شدیداً باهاشون برخورد و اونها رو تنبه کنه، کلاً تو بخش شخصیت پردازی این شخصیت را به این صورت درش آوردم.)
طبق نظرتون در اتفاقات تنوع هم به وجود میارم اما خب این یه داستان کوتاهه و باید نهایتاً توی سی و سه یا پنجاه صفحه و حتی کمتر تمومش کنم.
کشمکش درونی را هم در اواخر داستان به وجود میاد، باید صبور باشید.
طبق نظرتون ژانرش را هم تغییر میدم.
به نظرم باید ژانری فانتزی و علمیتخیلی باشه پس ژانر طنز را حذف میکنم.
ممنون، شما هم همینطور( موفق باشید)
میتونم پارتگذاری رو ادامه بدم؟