درحال تایپ مجموعه اشعار ژرف اندیشِ پوچ | بریوان فام کاربر انجمن چری بوک

[HERA-]

رنگ باختن امید!

بی‌ایمانی نسبت به کوه سرخ
بی‌تفاوتی نسبت به بازگشته از مرگ سرخ
بی‌حسی نسبت به خندیدن و گریستن
سراب خشک این‌جا است
به امید باران عشق
به امید برف دل‌سوزی
به امید تگرگ محبت
امیدهای کلیشه‌ای و پوچ
زندگی رنگ امید به خود باخته
در دنیای کلمات حرف کم آورده‌ام
در میان این‌همه کلمه
حرف‌ها کم می‌آوردند
افسوس درد، افسوس کاش می‌رفتی
دردهایم درمان ندارند!

 

[HERA-]

- یورش درد.

مشکلی نیست،
مشکلی نداری،
مشکلی ندارم،
فقط با قانون این سیاره خشک پیش من بمان!
این بود مدینه فاضله عشق؟
بازگردانید مرا به سراب خشک!
آشفتگی‌ها و آشوب و غوغاهای بعد جنگ
این است آشفته بازار تباه
آدم‌ها؛ این‌جا کجاست؟
- ناکجاآباد.
زخم‌هایم ترمیم نمی‌شوند
قرار است با خود به زیر خاک ببرم
آن‌همه زخم و درد پس جایی به‌دردم می‌خورد!
«زیر خاک در کفن».

 

[HERA-]

- درد دارد نابود شدن!

کار دست خود داد
فقط به دلیل نابود نشدن
بودنش در این دنیا نابود
کار دست خود دادم
برای رسیدن به جنون آرامش
فقط برای تسکین دردهایم
برای خندیدن‌های دوباره
کار دست خودم دادم با نابود شدنم
محکوم به مرگ پس این مرگ چیست؟
چه‌مرگش است؟
چه‌مرگم است؟
نور عامل تاریکی
تاریکی عامل ناامیدی
ناامیدی عامل نابودی؟

 

[HERA-]

- ظلم و ناامیدی در کمین است!

جمع کردم که بروم ولی نرفتم
وقتی خواستم بمانم رفتم
نخواستم تنها بمانم ولی ماندم
آرزوی گریه کردن را نداشتم ولی
بخشی از وجودم شد!
به خودم آمدم ته اتاق بودم
زانوهایم را هراسیده بغل کرده بودم
اشک می‌ریختم می‌ترسیدم
نمی‌دانستم ترس برای چه بود
گریه برای چه بود؟
فقط می‌دانستم آدم‌ها مرا می‌ترسانند
آدم‌ها باعث می‌شوند من به خود شک کنم
به خود ظلم کنم و همین هم رخ داد
به خودم ظلم کردم
در آخر جز ناامیدی چیزی گیر نیاوردم!

 

[HERA-]

‹فرشته یا شیطانی؟›

دیگر برایت مایی وجود ندارد
مثل سابق نیست شواهد
حواس؛ پرت چیز بی‌ارزش
این‌جاست که جهنم شروع می‌شود
این «شراب؟» سرخ از طعم خورشید است
زهرماری بیش نیست
شروع پاروداکس بزرگ
زوزه گل‌های بنفشه
قتل‌های زنجیره‌ای
بی‌عدالتی جهان
نمی‌گذارد من انتخاب کنم
گیر کرده در دنیا و میان انتخاب‌ها
نبود شاید و نبود حق انتخاب
ماندن میان آن دو؟

 

[HERA-]

- آغاز غرور کاذب ماه.

گذر رود و درآمدن ماه،
غرور کاذب ماه و غم من
زیبا! بغلم کن و بخند
هزاران غم یا هزاران راز؟
ماه بمان، زیبایی غیر قابل توصیف
انعکاس ماه و گریه ماه
قاتل شدن جرم نیست
قاتل ماندن جرم است
تنها بودنی که جرم نیست درد است
درد در خون و رگم جریان دارد
ساعت دیگر تیک‌تاک نمی‌کند
برای زمان رفته می‌گرید
منتظر ماه بمان
از اول بنویس!

 

[HERA-]

- نبرد و میدان جنگ.

پایان نبرد برد و باخت
خاتمه دادن به این بازی
به این جنگ ناتمام
به این آغاز بی‌پایان
برای رسیدن به یک کلمه
کلمه‌ای از جنس واقعیت
و واقعیتی بسی تلخ
بسی زننده و نافذ
فقدان‌های ویران کننده
تسلیم می‌شوم،
برای پیروزی در این جنگ
من شکست خوردم
اساس برد و باخت چیست؟


شروع: ۲۰۲۳.۲.۲۰
پایان: ۲۰۲۳.۲.۲۷