HERA-

مدیر تالار میز گرد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
ویراستار
کاربر VIP
نویسنده رسمی
نویسنده فعال
Aug 4, 2023
624
کد: 012


مجموعه اشعار: ژرف اندیش پوچ
شاعر: بریوان فام
ژانر: تراژدی
قالب شعر: نو
مقدمه:

بی‌ایمانی نسبت به قانون‌های نوشته و نانوشته، جواب‌های بی‌در و پیکر زندگی پیچیده است، تاریخ را بنگر!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

آبی.م

مدیر بازنشسته تالار ادبیات
مقامدار بازنشسته
Apr 15, 2023
891
تاييد.jpg
بسم تعالی

نویسندگان خوش قلم ضمن تشکر و سپاس از انتخاب چری بوک برای نشر آثارتان، موارد ذکر شده را با دقت مطالعه نمایید؛


|قوانین تالار ادبیات|

پس از گذشت 5 پست از اشعار خود میتوانید در تاپیک زیر درخواست جلد دهید
|درخواست جلد آثار|

چنانچه تمایل به ضبط اثارتان دارید، در تاپیک زیر درخواست دهید

|درخواست ضبط آثار|

چنانچه تمایلی به ادامه دادن اثر خود به هر دلیلی ندارید میتوانید در تاپیک زیر درخواست انتقال به متروکه دهید
|انتقال به متروکه/ بازگردانی|

و پس از اتمام خود باتوجه به قوانین در تاپیک زیر اتمام اثر خود را اعلام کنید

|اعلام اتمام آثار|

باتشکر
مدیر تالار ادبیات
 

HERA-

مدیر تالار میز گرد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
ویراستار
کاربر VIP
نویسنده رسمی
نویسنده فعال
Aug 4, 2023
624
هیاهوهای قبل طوفان؟
این است آشوب بعد طوفان، گویا این‌جا جهنم است نمی‌دانم شاید جهنم بوده است!
بگذارید باری دیگر سراب بالا بیاید، ژرف‌اندیش‌ها این را دوست دارند؛ ولی نه به اندازه ژرف‌اندیش پوچ.
 

HERA-

مدیر تالار میز گرد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
ویراستار
کاربر VIP
نویسنده رسمی
نویسنده فعال
Aug 4, 2023
624
- هیاهوهای میرا؟

در هیاهوی شهر می‌دوم

به سمت تو قدم برمی‌دارم،
انگار دیگر به تو نرسیدن دیگر دردی‌ست!
ما آن‌جا را می‌بینیم،
تو می‌توانی آن‌جا را ببینی؟
سراب بالا می‌آید،
تنها گلِ سرخ، رقاص است!
من در هیاهوی این شهر تنها ماندم.
سراب مرا از آشفتگی‌هایم رستن می‌دهد؟
آغاز دسیسه‌های باران،
بی‌طراوتی دل‌ها
شکستن پل‌ها
هیاهوی شهر

این است سراب الهه سلطنت؟
 

HERA-

مدیر تالار میز گرد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
ویراستار
کاربر VIP
نویسنده رسمی
نویسنده فعال
Aug 4, 2023
624
- توجیه‌های هیچ و بیهوده!

از رفتارهای زننده هراسیده‌ام،

در آن صحرای خشک، وقت اشک ریختن آسمان است
تنها بازمانده عشق نفرین شده،
تنها باز مانده رقص این صحرای خشک،
تنها الهه ناز این سراب،
با دروغ به تنها جایی که رسیدم یه سراب بیش نبود!
حرف‌های پوچ و پوسیده
سرمای این شب استخوان سوز
رسیدن به انتها و جنون
پایان یک شب با آشوب
صدای مهیب رعد
فریب گل سرخ
تنها ماندن در این سیاره خشک

آیا برایش توجیهی داری؟
 

HERA-

مدیر تالار میز گرد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
ویراستار
کاربر VIP
نویسنده رسمی
نویسنده فعال
Aug 4, 2023
624
- نابودی توهمات؟

طلوع بنفش خورشید

آغاز فریب‌های ماه
کلنجار برف و باران
دروغ‌های پیش پا افتاده
تنها ماندن و التماس برای ماندن
می‌خواهم آخرین توهمات را پاک کنم!
شکسته شدن تخته بوم‌ها،
آمیخته شدن رنگ‌ها،
تاریک شدن اتاق
چراغ قرمز و شیطانی
بی‌اهمیتی نسبت به فرشته یا شیطانی بودن
همه‌چیز ساخت ذهن یک آدمی است
زندگی به سیرکی در میان خیابان‌ها است

دلقک‌ها به ظاهر خوش‌حال در درون آشفته!
 

HERA-

مدیر تالار میز گرد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
ویراستار
کاربر VIP
نویسنده رسمی
نویسنده فعال
Aug 4, 2023
624
-پیچیدگی و تمنایی برآب محکوم به پایان.

پاره شدن گردنبند‌ها
شکسته شدن قفل‌ها
گریه‌های نیمه شب و فرار
وجه تاریک و وجود دنیایی سوال«؟»
سردردهای همیشگی
قرص‌های آرامش‌بخش بی‌وقفه
یورش کاغذها به سویم،
شکسته شدن قلم‌ها
کنده شدن موهای قلم‌موها
خلق نقاشی‌های هیچ
خط‌خطی شدن نوشته‌ها
دیگر چیزی درمان نیست برای این همه درد
به خونم تزریق کنید آرامش را

می‌خواهم از این آشفتگی رها شوم!
 

HERA-

مدیر تالار میز گرد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
ویراستار
کاربر VIP
نویسنده رسمی
نویسنده فعال
Aug 4, 2023
624
- گمشده و اما تاوان‌ پس دادن برای همه چیز.

ماه خونین، گیسوان خونین

دل شکسته غرق در خون، به چه قیمت؟
شکستن دلی با آن همه آشفتگی و درد
فقط به قیمت تسکین لبخندی
درد را تمام سلول‌های بدنم حس می‌کنند
تمام اجزای بدنم درحال دست و پنجه نرم کردن با درد
فقط برای رسیدن و رویدن آرامش در جانم
به نمایش گذاشتن لبخندهای نمادین
یک عشق بدون پایان
تاوان پس دادن برای آن عشق
چشم‌های سفید اشکی
در این جنگل مه‌آلود گم شده‌ی ئەڤینم.
گیر افتاده در یک حقیقت دروغ

فقط به جرم التماس برای ماندن!
 

HERA-

مدیر تالار میز گرد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
ویراستار
کاربر VIP
نویسنده رسمی
نویسنده فعال
Aug 4, 2023
624
- آشفته بازار تباه!

ذهنم متوقف شده

قلبم قفل شده
زبانم سوخته
گوش‌هایم بسته
چشم‌هایم پوشانده
آدمی با کلی بی‌تفاوتی و بی‌احساسی
قانون‌ها را از یاد بردی
زندگی همین نیست
بی‌ایمانی نسبت به قانون‌های نوشته و نانوشته
جواب‌های بی‌در و پیکر
زندگی پیچیده است، تاریخ را بنگر
شاید با توجیه رفع تکلیف شود
ولی دیگر هیچ وقت از یاد نمی‌رود

توجیه‌های هیچ و بی‌معنا.
 

HERA-

مدیر تالار میز گرد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
ویراستار
کاربر VIP
نویسنده رسمی
نویسنده فعال
Aug 4, 2023
624
- انقلاب اتاق سرخ؟

چه‌قدر دور است از من؟
کجاست این امید؟
اصلاً به کنار این سؤال‌های کلیشه‌ای
هیچ می‌دانی مرا رها کرده‌ای؟
در اتاق کوچکی گیر کرده‌ام
به فکر رستن خود از این عذابم
می‌توانم به آرمانی برسم؟
هیچ درمورد این‌جا نمی‌دانم
انگار شروع انقلاب چراغ اتاق سرخ است.
چه‌قدر منتظر ماندم
چه‌قدر التماس
چه‌قدر، چه‌قدر درد کشیدم
ما درد می‌کشیم و می‌میریم

نکشیم هم می‌میریم پس... .
 

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 10) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 1, Members: 0, Guests: 1)

Who has watch this thread (Total: 1) «جزئیات دقیق بازدیدها»

بالا