آموزشی آرایه‌های لفظی در ادبیات فارسی

هویار

مدیر کانون نویسندگان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر
نویسنده فعال
Nov 16, 2024
251
به آن دسته از آرایه‌های ادبی که از تناسب‌های آوایی و لفظی میان واژه‌ها پدید می‌آید آرایه‌ی لفظی گویند.
انواع آرایه‌های لفظی:
۱. واج‌آرایی (نغمه‌ی حروف)
۲. سجع
۳. ترصیع
۴. جناس: الف) جناس تام ب) جناس غیرتام (ناهمسان)
۵. تخلص
در ادامه به توضیحات بیشتر راجع به این آرایه‌ها می‌پردازیم.
 

هویار

مدیر کانون نویسندگان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر
نویسنده فعال
Nov 16, 2024
251
واج‌آرایی (نغمه‌ی حروف)

به تکرار یک واج صامت یا مصوت در یک بیت یا عبارت گفته می‌شود. به گونه‌ای که طنین آن در گوش بر جای بماند و باعث پیدایش موسیقی آوایی در آن بخش از سخن شود. تکرار آواها در چند دسته قابل تقسیم‌بندی‌اند: تکرار یک واج، چند واج درون یک هجا، کل هجا و توالی چند هجا.

آرزویی در دلم دارم اگرچه دور دور / راه چاره رو نماید بهر ما فردی فکور
(واح‌آرایی با تکرار حرف /ر/ به شعر آهنگ داده‌است)

خیزید و خز آورید که هنگام خزان است / باد خنک از جانب خوارزم وزان است

(واج‌آرایی با تکرار صامتهای /خ/ز/)
این دو حرف را می‌توان تداعی‌کنندهٔ فصل خزان دانست.


قابل ذکر است که واج تکرارشونده ممکن است صامت یا مصوت باشد (البته تکرار صامت بارزتر است). برای مثال:

خوابِ نوشینِ بامداد‌ِ رحیل / باز دارد پیاده را از سبیل

که همان‌طور که دیده می‌شود، تکرار مصوت کوتاه «اِ» در مصراع نخست، تکامل‌بخش موسیقی درونیِ شعر است.

چند مثال برای تمرین:
  1. خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد / که تا ز خال تو شود خاکم عبیرآمیز
  2. قیامت قامت و قامت قیامت / قیامت می‌کند این قد و قامت
  3. بر او راست خم کرد و چپ کرد راست / خروس از خم چرخ چاچی بخاست
  4. شب است و شاهد و شمع و ش*ر*ا*ب و شیرینی / غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
  5. فعال کین لولیان شوخِ شیرین‌کار شهر آشوب / چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
  6. صحن سرای دیده بشستم ولی چه سود / کین گوشه نیست درخور خیلِ خیال‌ِ تو
 

هویار

مدیر کانون نویسندگان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر
نویسنده فعال
Nov 16, 2024
251
سجع

سجع به معنی آوردن کلمات هم‌وزن و قافیه در یک عبارت یا نوشته یا انشا است. آوردن سجع می‌تواند به بهتر شدن مطلب، انشا یا نوشته ما بسیار کمک کند.
سجع در کلمه به معنای آواز قمری و آنچه به آن مانند باشد است.
نثر و شعری که در آن آرایه سجع به کار رود، مُسَجَّع یا آهنگین نامیده می‌شوند. در این گونه نثر، جمله‌های مشابه را قرینه می‌گویند و واژه‌های آخر قرینه‌ها در وزن یا حرف یا هر دو هم‌خوانی دارند.

نثر مسجع نثری است آهنگین و شعرگونه؛ هر چند فاقد وزن است، همانند شعر، از موسیقی قافیه و زیبایی‌های ترفندهای ادبی و ظرایف بلاغی بهره دارد. زبان در نثر مسجع معمولاً عاطفی است نه خبری؛ زیرا سجع با مضامین خبری صرف تناسبی ندارد.

نمونه‌ای از این‌گونه نثر از ابوالفتوح رازی: «سهل بن عبد اللّه گفت: تقوی آن باشد که بپرهیزی به دل از غَفَلات، و به نفس از شهوات و به حقّ از لذّات و به جوارح از سیّآت. آن وقت که این کرده باشی، امید باشد تو را به وصول دَرَجات و نجات از دَرَکات.»

سَجع یکسانی دو واژه در یک عبارت؛ از نظر واج یا واج‌های پایانی، وزن یا هر دوی آن‌هاست. آرایه سجع در کلامی دیده می‌شود که حداقل دو جمله باشد و بیشتر در نثر بکار می‌رود؛ زیرا سجع‌ها باید در پایان دو جمله بیایند و آهنگ دو جمله را به یک‌دیگر نزدیک سازند تا آرایه سجع نامیده شوند؛ از این جهت سجع مانند قافیه است که در پایان مصراع‌ها یا بیت‌هایشعر آورده می‌شود. اگر سجع‌ها در یک جمله در کنار یک‌دیگر به کار برده شوند، «تضمین مزدوج» نامیده می‌شود.

سجع در شعر پارسی:
سجعی که در شعر به کار رود، قافیه میانی یا قافیه درونی نامیده می‌شود، در قافیه میانی شاعر هر بیت را به چهار بخش تقسیم کرده و در پایان سه بخش از آن واژه‌هایی را آورده‌است که باهم سجع متوازی یا مطرف دارند؛ این روش رایج‌ترین کاربرد سجع در شعر است.

هر گاه هر مصراع به دو جمله بخش شده باشد، در هر مصراع، کلمه‌های جمله اول با قرینه خود در جمله دوم هم‌وزن باشند، و سجع متوازن ایجاد کنند، رویارویی سجع‌های متوازن، آرایه موازنه را پدیدمی‌آورد که می‌تواند موسیقی لفظی ایجاد کند. موازنه‌ای که تمام سجع‌های آن متوازی باشد، «ترصیع» نامیده می‌شود. این آرایه‌ها در شعر شاعرانی چون مسعود سعد، جمال‌الدین عبدالرزاق، سعدی، مولوی، حافظ و سنایی وجود دارد.

سجع در ادبیات فارسی:
در ادب پارسی، نثر مسجع با آثار خواجه عبدالله انصاری آغاز شد. در طبقات‌الصوفیه، نثر کتاب در برخی بخش‌ها، مسجع است. سجع‌های خواجه عبدالله را تقلیدی از ترانه‌های هشت‌هجایی و قافیه‌دار دوره ساسانی دانسته‌اند. در ادب فارسی، نثر مسجع با تصنیف کتاب گلستان سعدی به اوج خود رسید. پس از آن نثرهای مسجع به تقلید از سعدی ایجاد شدند. از آن جمله جامی در تصنیف بهارستان از سعدی تقلید کرد، با این تفاوت که سخن جامی متمایل به سادگی و روانی بود. قائم مقام فراهانی در منشأت، نامه‌ها و مکتوبات خود را گرد آورد و سبک جدیدی در نویسندگی نثر مسجع پدیدآورد. مقامات حمیدی و کتاب پریشان از دیگر آثار نثر مسجع فارسی است. مانند: محبت را غایت نیست ؛ از بهر آن که محبوب را نهایت نیست.
انواع سجع از لحاظ واج:

  • سجع مطرف: هرگاه فقط حرف آخر دو جمله یکسان باشد، این نوع سجع را «سجع مطرف» گویند. مانند (دست، شکست) و (راز، نواز)
  • سجع متوازن: تنها وزن آنها یکی است و حروف آنها یکی نیست. مانند (کام، کار) و (نهال، نهار) و (علیم ، وزیر)
  • سجع متوازی: هر گاه کلمات هم‌وزنی آورده شوند که واج پایانی آن‌ها نیز یکی باشد؛ «سجع متوازی» وجود دارد. مانند (دست، شست) و (خامه، نامه)
ارزش موسیقایی سجع متوازی از همه بیشتر و ارزش موسیقایی سجع متوازن از همه کمتر است.

چند مثال برای تمرین:
  1. دوستی را که به عمری فرا چنگ آرند، نشاید که به یک دَم بیازارند.
  2. فلان را اصلی است پاک و طینتی است صاف، دارای گوهری است شریف و صاحب طبعی است کریم.
  3. یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دست تطاول به مال رعیت دراز کرده بود و جور و اذیت آغاز کرده تا به جایی که خلق از مکاید فعلش به جهان برفتند و از کربت جورش راه غربت گرفتند.
 

هویار

مدیر کانون نویسندگان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر
نویسنده فعال
Nov 16, 2024
251
ترصیع:
ترصیع از آرایه‌های ادبی است. ترصیع زمانی پدید می‌آید که یا کلمات دو قرینه سجعِ متوازی باشند یا یکسان باشند. ترصیع خوش‌وزن‌تر از موازنه است. ترصیع ابزاری برای موسیقی درونی شعر است و در اشعار مسعود سعد سلمان ، سعدی و رشیدالدین وطواط بسیار دیده می‌شود.

در تمامی ابیات قصیده زیر سروده رشیدالدین وطواط آرایه ترصیع به کار برده شده است:

ای منور به تو نجوم جمال
وی مقرر به تو رسوم کمال

بوستانی است صدر تو ز نعیم
و آسمانی است قدر تو ز جلال

خدمت تو معوّل دوست
حضرت تو مقبّل اقبال

همچو اسکندری به یمن بقا
همچو پیغمبری به حسن خصال

سیرت تو خزانه الطاف
نعمت تو نشانه‌ی آمال

شد مزین به تو مقام و محل
شد مبین به تو حرام و حلال
 

هویار

مدیر کانون نویسندگان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
ناظر
نویسنده فعال
Nov 16, 2024
251
جناس:
جناس به یکسان بودن دو یا چند واژه در واج‌های سازنده می‌گویند، گرچه معنی متفاوتی داشته باشند. دو واژه هم‌جنس گاه به جز معنی تفاوتِ دیگری ندارند و گاه علاوه بر معنی، در یک مصوت یا همخوان با هم متفاوت‌اند. به دو واژه هم‌جنس ویا هم‌معنی که در یک مصراع یا بیت به کار می‌رود، ارکان جناس گویند. ارزش جناس به موسیقی و آهنگی است که در سخن می‌آفریند و زیبایی جناس در گرو پیوندی است که با معنی سخن دارد. جناس هم در شعر و هم در نثر به کار می‌رود. جناس تام، یکسانی دو واژه در تعداد و ترتیب واج‌هاست؛ بر موسیقی درونی مصراع یا جمله می‌افزاید. به این بیت شعر از حافظ توجه کنید:
بر دوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم / تا دیده‌ی من بر رخ زیبای تو باز است
انواع جناس:
الف) جناس ناقص (ناهمسان) حرکتی:

یکسان بودن دو یا چند واژه در صامت‌ها (حروف بی‌صدا) و اختلاف آنها در مصوت‌های (حرف‌های صدادار) کوتاه است. تکرار صامت‌ها، موسیقی درونی مصراع را پدید می‌آورد؛ مانند:

شکر کند چرخ فلک از مَلِک و مُلک و مَلَک / کر کرم و بخشش او، روشن و بخشنده شدم

در بیت بالا، سه واژهٔ «مَلِک، مُلک، مَلَک» به کار رفته‌اند؛ صامت‌های هر سه واژه یکسان اما واکه‌های‌ کوتاه آنان و همچنان معنی‌شان با هم متفاوت است.
مثال۲:
پس طفل کآرزوی ترازوی زر کُنَد / نارنج از آن کَنَد که ترازو کُنَد به پوست

مثال۳:
زمان خوش‌دلی دَریاب و دُریاب / که دائم در صدف گوهر نباشد

دریاب اولی با فتحه است و دریاب دومی با ضمه.

ب) جناس ناقص (ناهمسان) اختلافی:
شباهت یک واژه در حرف اول، وسط یا آخر است. جناس میان دو واژه آنگاه جناس ناقص خوانده می‌شوند که اختلاف آنها بیش از یک حرف باشد. مانند:
بدان گه که خیزد خروس خروس / ز درگاه برخاست آوای کوس
چو ایران نباشد تن من مباد / بدین بوم و بر زنده یک تن مباد


در این مثال، دو واژه «خروش» و «خروس» در کنار هم آمده‌اند، آخرین صامت دو واژه با هم متفاوت است. هماهنگی این دو واژه در بقیه صامت‌ها و مصوت‌ها و هماهنگی حرف اول آن‌ها با «خیزد» از عوامل آفرینش موسیقی در مصناس در کتب سنتی، به تفکیک اختلاف در حرف اول، وسط و آخر، جناس مضارع، لاحق و مطرف نامیده می‌شده‌است.
مثال:
در حلقه گل و مُل خوش خواند دوش بلبل / هات اصبوح هبوا یا ایها السکارا

گُل و مُل در حرف اول با هم اختلاف دارند.
مثال:
هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی / کین کیمیای هستی قارون کند گدا را

دستی، مستی و هستی فقط در حرف نخست باهم متفاوتند.
ج) جناس ناقص (ناهمسان) افزایشی:
اختلاف یک واژه در معنی و تعداد حروف است. این نوع جناس در کتب سنتی جناس زاید یا مُذَیّل نامیده می‌شده‌است. در جناس ناقص افزایشی، افزایش ممکن است در حرف اول، وسط و آخر رخ دهد.مانند:
سرو چنان من چرا میل چمن نمی‌کند / همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند
در این بیت، واژهٔ «چمان» یک حرف بیشتر از «چمن» دارد. حرف در وسط آن افزوده شده‌است. همسانی سه صامت دیگر در این دو واژه و همراهی «چمان» و «چمن» با واژهٔ «چرا» در آفرینش موسیقی درونی نقش داشته‌است.
جان بی‌جمال جانان میل جهان ندارد / هرکس که این ندارد حقا که آن ندارد
جان و جهان جناس افزایشی دارند.
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست / جای غم باد هر آن دل که نخواهد شادت
قدم و مقدم جناس افزایشی دارند.


د) جناس تام ( همسان):
آن است که دو واژه یا واج در خط و تلفظ یکسان باشند، ولی در معنی با هم تفاوت داشته باشند. مانند:
بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر / دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

(«گور» در مصراع اول به معنی گورخر و در مصراع دوم به معنی قبر است)
خرامان باشد سوی آب روان / چنان چون‌شده بازیابد روان

(رَوان در مصراع نخست به معنی جاری و درمصراع دوم به معنی جان و روح است)
نه من از روضه رضوان به در افتادم و بس / پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
(بهشت اول به معنی جنت است و بهشت دوم بمعنی واگذاشت از مصدر هلیدن)
 
بالا