رُگآ
پسندها
1,902

نوشته‌های نمایه آخرین فعالیت فرستادن‌ها ارسالی‌های این کاربر در هر بخش درباره بازدیدکنندگان این حساب کاربری

  • من بنده‌ی لحظات گفتوگو با توام.
    • قلب
    واکنش‌ها[ی پسندها]: Zases و آبانـــ؛
    رُگآ
    رُگآ
    @Zases
    این برای شماست، ستون.💗
    Zases
    Zases
    گلب منی💘🫂
    شما برج میلاد
    ما ستون؛)))
    • ذوق
    واکنش‌ها[ی پسندها]: رُگآ
    Zases
    Zases
    شما برج خلیفه
    ما ستون
    شما آسمان خراش
    ما ستون، اونم از نوع برقش
    ستون برق هستم سام علیکم😎😂
    دیگه چی بگم؟
    تو جا من بگو
    • ذوق
    واکنش‌ها[ی پسندها]: رُگآ
    صورتم را به شانه‌اش گذاشتم و گفتم دلم می‌خواهد ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند و هیچ کس از عشق ما باخبر نشود. آدم‌ها حسودند، زمانه بخیل است، و دنیا عاشق‌کش است.
    - عباس معروفی
    راستی اگر تو را در این دنیا پیدا نکرده بودم چه می‌کردم؟ حتما می‌مردم. خودم را می‌کشتم. هرچند که با تو هیچ‌چیز جز عشق کامل نبود اما همین کافی بود. همین که می‌دانستم که تنم درد تنت را دارد نه میل تنت را. همین که با تو انگار در چاه فرو می‌رفتم و به مرکز زمین می‌رسیدم. همین که با تو انگار می‌مردم و از شکل می‌افتادم. همین برایم کافی بود.
    - فروغ
    قربان مردمک‌های بی‌قرار چشمهایت بروم. قربان غم و شادی‌ات بروم. تو چه هستی که جز با تو آرام نمی‌گیرم؟ حتی جای پایی از تو در خاک برای من کافیست.
    - فروغ
    خسته نباشی!
    سلام
    رمان واله‌ی مهجور خیلی وقته اپدیت نشده قصد ادامه تایپ نداری ؟
    • لایک
    واکنش‌ها[ی پسندها]: رُگآ
    مستر کیان
    مستر کیان
    +
    • لایک
    واکنش‌ها[ی پسندها]: رُگآ
    رُگآ
    رُگآ
    جمعه آپدیتشون می‌کنم.
    - شما عاشق شدین؟
    خندید. از همان خنده‌های غم دار! همانطور که سیگارش را، در زیر سیگاری خاموش می‌کرد؛ گفت:
    - نه بابا جان، عشق کدومه؟ ما اسمشو عشق نمی‌ذاریم.
    دستانم را زیر چانه زدم، چشمانم را برایش گرد کردم و کنجکاو پرسیدم:
    - اسمش رو چی می‌ذارید؟
    آه عمیقی کشید، پر درد!
    - سوختن!
    خندیدم، خندید! به گمانم خودمان راز خنده‌هایمان را می‌دانستیم و بس.
    - تو چی؟
    شرور پرسیدم:
    - من چی؟
    - عاشق شدی؟
    خندیدم!
    - ما اسمشو عشق نمی‌ذاریم یا حتی یه رابطه‌ی عاشقانه!
    همانطور که سیگار دیگری آتش می‌زد، چشمانش را ریز کرد و_چروک اطراف چشمانش، ده برابر شد!_پرسید:
    - اسمش رو چی می‌ذاری؟
    - عمو؛ مگه می‌شه آدم برای کسی که ندیده و نشنیدتش، بمیره؟ کسی که بغلش نکرده و حتی چشماش رو از نزدیک ندیده! انگشتاش رو لمس نکرده و باهاش هیچ جاده‌ای رو قدم نزده... به قول امروزیا، رابطه‌مون لانگ دیستنسه!
    خندید. کی وقت کرده بود سیگار دومش را هم خاموش کند؟ دستان لرزانش را روی موهایم گذاشت.
    من حس کردم؛ گریه‌ی دستانش را و غمِ موهایم را!
    - نگو!
    سرتکون دادم:
    - چیو عمو؟
    - نگو لانگ نمی‌دونم‌ چی و چی! بگو عزیزِ از راهِ دور!
    خندید. خندیدم!
    مادرم می‌گفت حال عمو سهراب بهتر است. اون این روز‌ها بیشتر می‌خندد! پدرم به تایید از حرف‌هایش، سرش را تکان می‌داد و خواهرم عقیده داشت عمو سهراب، آلزایمر دارد و چیزی یادش نیست. برای همین می‌خندد.
    تو بشنو و هیچ نگو عمو جان!
    من که آلزایمر ندارم! تازه حالم هم، خوب نیست!
    خندیدم، خندید.
    و من حس میکردم، گریه‌ی قلب‌هایمان را.
    #رُگآ_نویس
    #من_و_عمو_سهراب
    خندیدم و عصایش را به دستش دادم:
    - بلاخره سبز خواهیم شد.
    غمگین نگاه کرد، سیگاری که میان دستان لرزانش بود را، به لب کشید و گفت:
    - سبز کجا بود؟ خاکستر شدیم عموجان!
    مامان میگفت حرف‌هایش برای سیگاری بودنش است. مامان خیلی کمدی، به ریه‌های خاکستری‌ِ عمو سهراب اشاره می‌کرد. پدر سری تکان می‌داد و زیر لب می‌خندید.
    حتی خواهرم معتقد بود عمو سهراب، رنگ‌ها را تشخیص نمی‌هد! کوری رنگ دارد و احتمالا رنگ‌ها را قاطی کرده‌ست.
    اما منی که سیگاری نبودم و دست بر قضا، کوری رنگ‌هم نداشتم_اگر آستیگمات چشمانم و عینک ته استکانی‌ام را فاکتور بگیریم؛ وضع چشمانم خوب است._ چگونه غم درون صدای عمو سهراب را حس میکردم و سر تکان میدادم به تاییدِ خاکستر شدنمان.
    یک جای کار می‌لنگید!
    یا پدرم عاشق نشده‌بود؛ مادرم سر مرا شیره می‌مالید و خواهرم زیادی بچه بود یا اینکه من و عمو سهراب، دیوانه شده بودیم.
    نمی‌‌دانم.


    #من_و_عمو_سهراب
    #رُگآ_نویس
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...
  • در حال بارگیری...

بازدیدهای پروفایل

953

بازدیدکنندگان اخیر

  1. 953 بازدیدهای پروفایل
  2. مژگان چکنه
  3. پناه
  4. - آبان؛
  5. خدا
  6. رجینا
  7. مستر کیان
  8. Arvin MASTER.
  9. worning.f
  10. Fatemeh
  11. .khani.
بالا