theelahebarz

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan 21, 2023
33
بسم رب
نام دلنوشته: قساوت
نویسنده: «واهم»
ژانر: اجتماعی، تراژدی.

مقدمه:
کار برخی‌ها هم قضاوت کردن است
رسم زندگی‌شان قساوت ورزیدن است
دلتنگ باشی نیشخند می‌زنند
شاد باشی نیشت می‌زنند
آهای از خدا بی‌خبر! چرا خوشحالی، الآن چشمت می‌زنند!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

مستر کیان

مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
کاربر VIP
Apr 9, 2023
1,493

بسم تعالی


نویسندگان خوش قلم ضمن تشکر و سپاس از انتخاب چری بوک برای نشر آثارتان، موارد ذکر شده را با دقت مطالعه نمایید؛


|قوانین تالار ادبیات|


پس از گذشت 5 پست از دلنوشته‌ی خود میتوانید در تاپیک زیر درخواست جلد دهید

|درخواست جلد آثار|


سپس پس از گذشت 15 پست از دلنوشته‌ی خود میتوانید در تاپیک زیر درخواست نقد دهید

|درخواست نقد آثار|


پس از نقد اثر شما توسط تیم نقد برای تعیین سطح آثار خود در تاپیک زیر درخواست تگ دهید

|درخواست تگ آثار|


چنانچه تمایل به ضبط اثارتان دارید، در تاپیک زیر درخواست دهید

|درخواست ضبط آثار|


چنانچه تمایلی به ادامه دادن دلنوشته خود به هر دلیلی ندارید میتوانید در تاپیک زیر درخواست انتقال به متروکه دهید

|انتقال به متروکه/ بازگردانی|


و پس از اتمام خود باتوجه به قوانین در تاپیک زیر اتمام اثر خود را اعلام کنید

|اعلام اتمام آثار|


باتشکر

کادر ارشد انجمن چری بوک

 

theelahebarz

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan 21, 2023
33
از یک جایی به بعد شغلت می‌شود مات ماندن به شعوره کمه برخی‌ها...!
اصلا من سکوت می‌کنم!
این‌بار سعی می‌کنم همانند دفعات قبل به تراژدی نویسی روی نیاورم.
می‌شود؟ گمان نکنم.
برایم تنها مکان تخلیه شدن همین تکه دیوار مجازیست.
می‌پرسند چرا قلمت انسان را از زندگی نا امید می‌کند! ادمیزادی که ننگ نام انسانند! درنده خویانی که چنگ به محبت‌ها می‌زنند! غافل از اینکه مرده‌اند... لاقید از اینکه جهان نیز به قتل رسیده است. دردناک است کلنجار رفتن با این مرده پرستان.
 

theelahebarz

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan 21, 2023
33
رسم زمانه از ابتدا شکنجه‌گرانه حک شد
اقباله منه بیچاره نیز سیاه نگاشته شد
حرف زدیم گفتند باید ناله کنی، خندیدیم گفتند باید عذاب کشی
تصور من از زندگی این نبود
آه از این عاقبتی که هرچه خواستیم تهش به متضادش رسید
زوال ما هم زندگی بود، باشد ملالی نیست
حرفی نمی‌زنیم لام تا کام
به جایش می‌نویسیم از این سرشت ناکام
و همچنان در شکیب فرا رسیدن یک رویداد خوشیم
آنهم در جهانی که آسمانش خون گریه می‌کند!
خدا کند جوهر گران نشود!
 

theelahebarz

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan 21, 2023
33
ما یک به یک در کرسی انتظار این مملکت جا خشک کرده‌ایم
کورسوی دین، معرفت، رفاقت و تعداد کثیر دیگری از اصل‌های زندگی بر باد رفته
در رگ‌های مردگان جهان قساوت جریان دارد
جویبارها را اشک مظلومان تشکیل داده
ابرهای حسرت‌ را کودکان افراشته‌اند
آرزوها خاکیست که خودانسان پنداران لگدشان می‌زنند
چک چک باران دوست داشتنی نیست
لک لک‌ها انسان می‌خورند
و صاعقه‌ها مرا هدف گرفته‌اند
 

theelahebarz

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan 21, 2023
33
قلبتان را هدف قرار دهید
تیر و کمان را بکشید و بنگ!
بگذارید آنقدر خون از دست دهید که یک قطره‌ هم باقی نماند برای پمپاژ
حال خرابتان را خراب‌تر کنید
شاید این گونه زیر چهارچوب سنگ قبر کسی نتواند زجرتان دهد، البته خدا را نمی‌دانم!
چه خزئبلات مهملی! خدا را چه به عذاب دادن، ایشان فقط نظاره کردن را دوست دارند!
چرا دارم شاکیانه حرف می‌زنم، اصلا شما نخوانید.
ثانیه‌های زشت تقلبیتان را هدر ندهید.
هرچه باشد قرار دارید...
باید به مشغله‌های قتلتان بپردازید!
 

theelahebarz

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan 21, 2023
33
نیمچه انسان‌ها را که میشناسید؟
فی‌المثال تکان بخورند لاف می‌زنند
معنای سنگدل بودن را فراموش کنید
اینان اصلا قلب ندارند چه برسد سنگی باشد
با دیدن چنین نیمچه انسان‌هایی وجناتم می‌پوسد
چهره‌ام تحلیل می‌رود
چشمانم سرخ...
شب شیهه می‌کشد
آفتاب جفتک می‌اندازد
آسمان زار می‌زند
البته در جامعه ما بیشتر منفعل محسوب می‌شویم زیرا مایه دار نیستیم
پس بیخیال
کنار بیایید
بگذارید ثانیه‌ها به گول زدنمان ادامه دهند
 

theelahebarz

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan 21, 2023
33
تهمت بزنید
آشکارا قضاوت کنید
حرف‌هایمان را قطع کنید
ما را درگیر غم کنید
مهم نیست و لاغیر هیچ...
برای مایی که
روزهایمان تاریک‌تر از شب
شب‌هایمان بیدارتر از مرگ
و خون جولان می‌دهد در پاره‌هایی از رگ
دیگر چیزی اهمیت چندانی ندارد
اینجا شب که می‌رود، صبح نمی‌آید.
روشنایی نمی‌آید.
امید نمی‌آید.
شب می‌رود و شب می‌آید!
در این گذر تاریکی
ما می‌مانیم و جهالت سیاه دنیایی که ناخواسته ما را به آن تبعید کردند!
فقط کاش دخمه‌ای باشد و اندکی بسیار سکوت.
 

theelahebarz

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan 21, 2023
33
ماندگار شدن
مشهور شدن
و چه می‌دانم! معروفیت کشک است!
وقتی کل عمرت در تباهیت بگذرد و مرگ‌نویسه‌هایت باعث شود معروف شوی اهمیتی ندارد که! مهم خواسته‌هایت است که به حسرت تغییر ماهیت می‌دهد و در رگ‌هایت رسوب می‌کند و مددی نیست حفاری‌اش کنی.
همه‌ی ما محسوران زندانی شده بین واژه‌های معلول متناقض‌نمایی شده‌ایم که دنیا بر سرمان خروار کرده.
این دنیای خاکستری
انگار از هفت پشت با نسل ما پدرکشتگی دارد!
دستش را با سرنوشت در یک کاسه کرده و آرزوهای همه‌مان را می‌کشد.
تازگی‌ها هم که دست به کشتنش بسی پیشرفت کرده است، که تابوت در خیابان‌ها بیشتر از تعداد انسان‌هاست...!
 

theelahebarz

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan 21, 2023
33
روی موج عبور ثانیه‌ها...!
زیر سایه‌ی مرگی که دست در دست پیشانی‌نوشتِ روزگار،
تکیه بر باد کرده و بر سر تاج گلویمان،
رقص‌نوازی می‌کند.
زندگی می‌شود
آن اجل معلقی که
بی‌خبر
بر سرمان ریخته
نفس‌هایمان را با درد آویخته
و دنیایمان را با قساوت‌ها در هم آمیخته
این جا قانون هر چه که باشد،
برای ما
مدارش تنها باختن است.
 

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 15) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 1, Members: 0, Guests: 1)

Who has watch this thread (Total: 0) «جزئیات دقیق بازدیدها»

بالا