- Jul 9, 2024
- 86
دوباره شب شد و افکار دیوانه وار،حمله ی خود را آغاز می کنند، شب ها به دارایی هایم فکر می کنم به عزیزانم که تنها دارایی من هستند،اینطور فکر می کنم که آدم وابسته ای نیستم اما جانم برای تک تکشان در می رود، دنیا بدون لحظه ای مکث کار خودش را می کند، هیچ راه فراری نیست، هیچ راه فراری برای از دست دادن عزیزان نیست دلم نمی خواهد شاهد همچین لحظاتی باشم،به هیچ وجه... هیچکس دوست ندارد، ای کاش شب ها به همه چیز فکر کنم به جز این اتفاقات، ناراحتم میکنند، خیلی ناراحت... زندگی سرشار است از غم ها، درد ها و نگرانی ها، روی خوش هم دارد اما قدرت و ماندگاری غم انگار تاثیر بیشتری دارد و دیرتر می گذرد و شاید اصلا نگذرد و بماند که بماند که بماند.
آخرین ویرایش: