روح من،
ای نور معلق نجیب!
خاموش نشو
من در بغضهایت ماندهام.
و نگاه تو،
از هر دودی غلیظتر و معصومتر است.
میخواهم خودم را پیدا کنم،
در اصل تو را پیدا کنم،
از میان گورهای دسته جمعی...
میدانی؟ دوری بین من و تو
دوری ماه و تماشاست.
رک بگویم، میخواهم ببوسمت
چنان با محبت،
که برای اولین بار حس کنی که عشق،
به سمت من، تعادلش را از دست میدهد.
خدا نگهدار تو باشد عزیز من.
هرچه باداباد، من با تو میمانم...
ما به دوستداشتن همدیگر ادامه میدهیم؛ مگر نه؟