نقد کاربران نقد کاربران رمان تنافر به قلم مینا مرادی

[پناه]

کاربران عزیز تقاضا میشود قبل از فعالیت به قوانین نقد کاربران توجه کنید.
قوانین نقد کاربران | کلیک کنید.
«به نام نویسنده‌ی سرنوشت»
رمان: تَنافُر
نویسنده: @پناه
ژانر: عاشقانه، اجتماعی

خلاصه:
در هیاهوی زمان، دختری خودساخته و رُک‌زبان با ایده‌های ناب و بی‌پروا، وارد دنیای ساختمان‌سازی می‌شود. ابتدا علاقه و سپس انتقام، محرک‌های اصلی پیشرفت او می‌شوند؛ انتقامی که عشقش را مختل و زندگی‌اش را به معضل بدل می‌کند. در عمر ۲۵ ساله‌ی خود چنان دست‌خوش حوادث عجیبی می‌شود که بر آمدن از پس آن‌ها، کار هیچ مردی نیست.
او دچار عشقی بی‌سرانجام می‌شود؛ عشقی که تمام هستی، جوانی، شور و نشاط و بکر بودنش را از او می‌گیرد. در آن زمان، باید از دختری که چیزی برای از دست دادن ندارد، ترسید... .
لینک:

درحال تایپ - رمان تَنافر | مینا مرادی کاربر انجمن چری بوک

کد054 «به نام نویسنده‌ی سرنوشت» رمان: تَنافُر نویسنده: مینا مرادی ژانر: عاشقانه، اجتماعی ناظر: @HOOYAR خلاصه: در هیاهوی زمان، دختری خودساخته و رُک‌زبان با ایده‌های ناب و بی‌پروا، وارد دنیای ساختمان‌سازی می‌شود. ابتدا علاقه و سپس انتقام، محرک‌های اصلی پیشرفت او می‌شوند؛ انتقامی که عشقش را مختل و...

cherrybook.ir

 

[مژگان چکنه]

سلام نویسنده عزیز
رمان واقعا قشنگی داری و حس نوشته رو به خوبی به خواننده می‌رسونه و توصیفات حسی کمک می‌کنه توی دنیای داستان غرق بشه.
عشق و انتقام تضاد بین این دو همیشه جذابه
شخصیت پردازی قوی داشتی و نیاز شخصیت قهرمانانه‌ای داره
طنز تلخ و کنایه کاراکتر ها مثل ″خانون بهم گفته خنده ام رو خرج مرداد نکنم″
باعث شده به داستانت عمق بده
لذت بردم و موفق باشی✨

 

[امیراحمد]

درود خدمت نویسنده گرامی.
خلاصه و مقدمه برای داستان مناسب بود.
توصیفاتتون تا حد زیادی قوی بود فقط توی یه بخش‌هایی تکرار کلمه داشتید که باید اصلاح بشه.

مثلاً این‌جاش توی جمله اول نیازی به کلمه را نیست و باید به این صورت نوشته بشه:
بطری آبی که نریمان به سمتش گرفته بود را.... .
به جز این مورد مشکل چندانی ندیدم.
داستان جالبی نوشته بودید و بی‌صبرانه منتظر ادامش هستم.

 

[پناه]

سلام نویسنده عزیز
رمان واقعا قشنگی داری و حس نوشته رو به خوبی به خواننده می‌رسونه و توصیفات حسی کمک می‌کنه توی دنیای داستان غرق بشه.
عشق و انتقام تضاد بین این دو همیشه جذابه
شخصیت پردازی قوی داشتی و نیاز شخصیت قهرمانانه‌ای داره
طنز تلخ و کنایه کاراکتر ها مثل ″خانون بهم گفته خنده ام رو خرج مرداد نکنم″
باعث شده به داستانت عمق بده
لذت بردم و موفق باشی✨

ممنون ازتون که وقت گذاشتید و تنافر رو خوندید خوشحالم که ازش خوشتون اومده

 

[پناه]

درود خدمت نویسنده گرامی.
خلاصه و مقدمه برای داستان مناسب بود.
توصیفاتتون تا حد زیادی قوی بود فقط توی یه بخش‌هایی تکرار کلمه داشتید که باید اصلاح بشه. مشاهده فایل‌پیوست 10068

مثلاً این‌جاش توی جمله اول نیازی به کلمه را نیست و باید به این صورت نوشته بشه:
بطری آبی که نریمان به سمتش گرفته بود را.... .
به جز این مورد مشکل چندانی ندیدم.
داستان جالبی نوشته بودید و بی‌صبرانه منتظر ادامش هستم.

ممنون ازتون بابت خوندن تنافر.حتما اصلاحش می‌کنم خوشحالم از اینکه مورد توجهتون قرار گرفته.🌹

 

[emily]

درود.
اول، این که واقعا عنوان خوبی انتخاب کردید. خلاصه هم با داستان مطابقت داشت تا حد زیادی.
شاید بهترین نقطه قوتتون،شخصیت پردازیتون باشه.
و البته توصیفات خارق‌العاده‌ای که دارید.
و این که معنای کلمات ناآشنا رو تو پاورقی توضیح می‌دادید؛ واقعا خوب بود.

 

[پناه]

درود.
اول، این که واقعا عنوان خوبی انتخاب کردید. خلاصه هم با داستان مطابقت داشت تا حد زیادی.
شاید بهترین نقطه قوتتون،شخصیت پردازیتون باشه.
و البته توصیفات خارق‌العاده‌ای که دارید.
و این که معنای کلمات ناآشنا رو تو پاورقی توضیح می‌دادید؛ واقعا خوب بود.

نظرتون سراسر قوت قلبه.
ممنون ازتون🌺