نقد و بررسی نقد و بررسی رمان دیاستول | منتقد : .nura.

مستر کیان

مدیر تالار نقد + معاونت بازنشسته
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
منتقد
کاربر VIP
Apr 9, 2023
1,493
PicsArt_03-02-02.13.52.jpg
نام: دیاستول
نویسنده: سورنـآ | @سـورنآ
منتقد : @.NURA.
ژانر: تراژدی، جنایی
خلاصه: مت، مردی ذاتاً خوش‌قلب و مهربان است و دوستی با او مطمئناً بهترین تصمیمی‌ست که هر فردی باید در زندگی‌اش بگیرد! اما قبل از شروع نیمۀ دوم زندگی‌اش، سروکلۀ همسایۀ جدیدشان پیدا می‌شود. درست زمانی که همه چیز باید درست پیش می‌رفت، ناگهان طوفانی از جنس ترس بر دلش می‌افتد که شاید او، همان‌چیزی نبوده که این همه مدت، خودش و دیگران فکر می‌کردند!

لینک تاپیک تایپ :
 

Neil I

دلنگار انجمن‌
کاربر VIP
نویسنده ادبی
مقامدار بازنشسته
Feb 3, 2024
569
عنوان رمان:
عنوان انتخابی نویسنده دیاستول است، عنوان از یک کلمه تشکیل شده که از نظر حجم مناسب است‌. واژه دیاستول به معناي انبساط قلب هست؛ درحقیقت مدت زمانی که پس از انقباض قلب، بطن‌ها پر از خون می‌شوند، قلب به حالت پیش از سیستول بازگشته و دیاستول رخ می‌دهد. عنوان دیاستول با خلاصه مربوط می‌باشد اما اگر نویسنده برای سازگاز و مربوط بودنِ عنوان با خلاصه و ژانر ها‌‌‌... تلاشی بیشتر می‌کرد بهتر می‌شد، وهمچنان عنوان سیر و رویداد‌های رمان را کامل لو نمی‌دهد و تا حدی برگزیده توانسته جذب کافی را داشته باشد.
ژانر رمان:
ژانر های انتخابی نویسنده برای رمان (تراژدی,جنایی) بوده است. ژانر تراژدی در رمان بسیار دیده نمیشد و اما نمی‌شود که کامل گفت از ژانر تراژدی استفاده نشده و در پارت های آینده اگر به صورت مطلوب و به اندازه از ژانر استفاده‌ شود باعث بهبود بهتره قلم می‌شود و ژانر جنایی می‌توان دید از موضوعات قتل هایی که در حال رخ دادن است و ژانر جنایی به خوبی در رمان دیده می‌شود. آنچه در سیر داستان بیشتر از این دو ژانر به چشم می‌خورد ژانر معمایی‌ست و نویسنده عزیز باید در نظر داشته باشد که ژانر جنایی به اثری تعلق می‌گیرد که صحنه‌های جنایت بارها در آن اتفاق بیفتد. درباره ژانر تراژدی هم از آن‌جا که داستان تازه شروع شده است بهتر است منتظر ادامه آن باشیم.
خلاصه:
خلاصه به زبان ادبی ساده‌‌ای نوشته شده، کلیشه‌ای نیست و از نظر حجم مناسب است. نویسنده از شخصیت قهرمان داستان خود نوشته و او را معرفی کرده است. بهتر بود نویسنده یا به معرفی این شخصیت در بخش خلاصه نمی‌پرداخت و یا تنها نکته‌هایی ظریف در قالب جملات ابهام آمیز و در عین حال جذاب می‌آورد. همچنین جمله بعدی که کمی روند داستان را لو می‌دهد
اما قبل از شروع نیمۀ دوم زندگی‌اش، سروکلۀ همسایۀ جدیدشان پیدا می‌شود. درست زمانی که همه چیز باید درست پیش می‌رفت،
پیشنهادم به نویسنده عزیز این است که این بخش ابتدایی خلاصه را هم مانند بخش اخر مبهم و بدون جملات لو دهنده بنویسد. جملات آخر جذابیت خوبی برای مخاطب دارد.
مقدمه:
نویسنده هیچ مقدمه‌ای برای رمان خود ننوشته است و صرفا برای ادامه و جذب مخاطب و سطح قلمِ عالی، نیاز به یک مقدمه است و پیشنهاد می‌شود که در سریع ترین وقت آزاد خود برای رمان مقدمه‌ای بنویسد.
جلد رمان:
جلد رمان تصویری کمر از یک مرد با بالا تنه برهنه است گویا در حال عذاب کشیدن است. پس زمینه تصویر سرخ هست و نماد ژانر تراژدی و جنایی است، و فونت برای جلد مناسب است‌ و رنگ سرخش نشان ژانر جنایی است و یک رکن دیگر که در جلد آنچنان هم ژانر تراژدی دیده نمی‌شود‌.جلد بیشتر به شخصیت قهرمان داستان اشاره دارد و با هیچ‌کدام از ارکان داستان هماهنگی ندارد.
شروع رمان:
داستان از آنجایی شروع می‌شود که با چند قتل یک تیم مقاله نویس شروع به نوشتن در این مورد می‌کنند و در همین داستان مروری به خاطرات می‌شود و در آن زمان ژانر تراژدی و کمی عاشقانه دیده می‌شد درمورد زندگی شخصیت اصلی و و موضوع با یک قتل خانواده ادامه پیدا می‌کند و شخصیت اصلی داستان از شاگرد/همکارش می‌خواهد که وارد خانه قربانی شود و داستان تا همین‌جا ادامه پیدا کرده است و بخش شروع رمان با توصیفاتی عالی و بیشتر سبکی کلاسیک و با بی نقصی نوشته شده و چنان که مخاطب جذب خود می‌کند، می‌شود پی‌برد بخاطر قلم قوی نویسنده است و برای همین توانسته با توصیفات به جا و در جای خود به زیبایی شروع رمان را بنویسد و همچنان نویسنده در پست اول به عنوان پی نوشت گفته اند که «پیش‌ از شروع حادثه» پس می‌شود گفت که داستان تازه شروع شده و حدس که در آینده چه اتفاقی می‌افتاد سخت است.
زاویه دید:
داستان توسط اول شخص تعریف شده و نویسنده در سیر رمان این را رعایت کرده. انتخاب نویسنده برای استفاده از اول شخص خوب و به‌جا بوده است، و همچنان زاویه سوم شخص برای تعریف داستانی با این حجم از رخ‌دادها بهتر بود.
سیر رمان:
سیر رمان متعادل است و حوادث و اتفاقات سیر کند یا تندی ندارند.
بافت متن:
بافت رمان در حالت عادی به صورت ادبی نگارش شده بود و در همه پارت ها بافت متن یکسان بودی و پرش متنی نبود‌.
• دیالگو و مولونگ‌ها:
بین دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها تناسب وجود دارد و علائم نگارشی مناسب با حالت و نوع بیان جمله به کار رفته‌اند. دیالوگ هر شخصیت با دیگران متمایز و دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها اطلاعات کافی را در اختیار خواننده قرار می‌دهند.
توصیفات:
توصیفات باید اکثراً غیر مستقیم باشد و به اندازه و به جا به ان پرداخته شود به توصیفات مکان خیلی زیبا و کافی پرداخته شده است. توصیفات غیرمستقیم و به جا هستند و به زیبایی و جذابیت داستان افزوده است. توصیف احساسات و هیجانات هم به خوبی صورت گرفته است. توصیف هیجانات درونی شخصیت‌ها مثل خشم، غم،و نفرت در سیر داستان وجود دارند
شخصیت سازی:‌
نویسنده توانسته بود تا به حدی عالی از توصیفات شخصيت ها بهر ببرد اما در توصیف گویی شخصیت اصلی کمی کوتاهی کرده و به درستی شخصیت و چهره و ظاهر شخصیت اصلی را در خطوط و پارت ها ب حا نیاورده است و پیشنهاد می‌شود در پارت های آینده به شخصیت پردازی این موسوی کمی بیشتر بپردازد.
فضا سازی:‌‌
توصیف مکان و فضا سازی در اتفاقات رمان به حد مطلوبی رعایت شده‌ بود و نویسنده توانسته بود به طور مطلوبی از این ارکان فصا سازی پوئن مثبت دریافت کنه و باعث زیبا و زینت دادن به پارت ها رمان شود.
کشمکش:‌‌‌
کشمکش و تعلیق بیرونی به خوبی در سیر داستان اتفاق افتاده است. و همین اتفاقات و ماجراهایی که حول شخصیت‌ اصلی رمان پیش می‌آید، خواننده را برای خواندن ادامه رمان تشویق می‌کند.
کشمکش و تعلیق درونی هم در داستان وجود دارد، و کشمکش در بحث اصلی یعنی چاپ مقاله و قتل به خوبی است و کشمکش های درونی که در افکار شخصیت است هم به شطع بسیار عالی نوشته شده.
پیرینگ:
ایده داستان درمورد مردی است که در یک تیم مقاله نویسی فعالیت دارد و حول یک قتل انها برای محبوبیت و انجام وظیفه در کار خود سخت تلاش می‌کنند و در این واقعه شخصیت اصلی یک دوست دارد و کشمکش هایی میان آن دو هست و شخصیت اصلی با حضور در ایم مقاله نویسی بودن کمی مشغله های ذهنی دارد که به یک اتفاق تراژدی و عاشقانه ختم می‌شود دارد در آن تیم مجبور است معشوقه هود را ببیند و انار کردن احساسات خود برای او بسیار دشوار است ،
سر انجام در یکی روز ها یک قتل دیگر اتفاق می‌افتد و شخصیت اصلی از دستش می‌خواهد که وارد صحنه حادثه شود و...
رمان به طور کامل نوشته نشده و نمیتوان اتفاقات آینده را در همین چند پارت حدس زد یا یگبا اطمینان گفت و ایده و پیرینگ کلیشه‌ای تا اینجا نبوده.
ایراد نگارشی:
ایراد نگارشی در بعضی پارت ها دیده شد و حتی در بعضی جمله ها از کلماتی نا سازگاز استفاده شده بود برای مثال:
نمیشد✖ نمی‌شد✔
فهمشان✖فهم‌‌شان✔
کامپوتر✖ کامپیوتر✔
میشد✖ می‌شد✔
تحملشان✖ تحمل‌شان✔
ترسیمشان✖‌ ترسیم‌شان✔
خیلی آرام. دستش را روی دست چپم گذاشت و به زبان بی‌زبانی✖ خیلی آرام دستش را روی دست چپم گذاشت و به زبان بی‌زبانی✔
زندگیشان✖ زند‌گی‌شان✔
درواقع✖ در واقع✔
حسشان✖ حس‌شان✔
الکی الکی✖ الکی‌الکی✔
جدا✖ جداً✔
همیشگیشان✖ همیشه‌گی✔
بینی‌ام را باز می‌کنم و ته ماندۀ نوشابه‌ام را از لیوان کاغذی‌ام سر می‌کشم.✖دهانم را باز می‌کنم و ته ماندۀ نوشابه‌ام را از لیوان کاغذی‌ام سر می‌کشم.✔
سخن منتقد:
رمان زیبایی بود و من واقعا از خوندنش لذت بردم امیدوارم در پارت های آینده بیشتر درمورد قتل ها بگید و مقدمه ای برای رمان بنويسد‌.​
 

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 9) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 0, Members: 0, Guests: 0)

Who has watch this thread (Total: 0) «جزئیات دقیق بازدیدها»

بالا