سلام نویسنده عزیز.
عنوان رمان:
نام رمان در اصل شناسنامه رمان است بنابراین باید دارای ویژگیهایی باشد که خواننده را جذب خواندن کند و اثر را معرفی کند و او را ترغیب به ادامه داستان نماید.
دلیما نام انتخابی شما میباشد و در اصل به معنای «دوراهی» است. عنوان تک کلمهای، جذاب و به دور از کلیشه. و ایدآل برای یک، رمان با مضمون و ژانر روانشناختی و اجتماعی خواهدبود. عنوان رمان با ژانر همخوانی و هماهنگی کامل دارند.
ژانر رمان:
ژانر رمان بعد از عنوان، نشانگر معرفی رمان به مخاطب است و شما به نوعی اثر خود را نگارش کردید که عنوان و ژانر با هم همخوانی دارند و همدیگر را پوشش دادهاند و در یک مسیر بودن داستان را در بر گرفتند. ژانر روانشناختی از همان ابتدا قالب و خود را در معرض نمایش قرار داده است.
خلاصه رمان:
خلاصه رمان همانطور که از اسم آن مشخص است باید در قالب چند سطر کوتاه، چکیدهای از داستان را در اختیار خواننده قرار دهد خلاصهای که ارائه دادید نومیدی و سرانجام عشق را بیان میکند که جالب به نظر میرسد.
جلد رمان:
متاسفانه جلدی مشاهده نشد.
مقدمه رمان:
مقدمه برای رمان حائز اهمیت است و خیلی از مخاطبین رمان، با مقدمه و خلاصه درگیر ماجرا میشوند؛ اما فقدان مقدمه، به شخصه برای من از اهمیت بالایی برخوردار است که متاسفانه مقدمهای مشاهده نشد.
شروع رمان:
رمان به طور کل باید در اوج شروع شود تا گیرایی خود را در معرض نمایش بگذارد و مخاطب را جذب و به ادامه آن ترغیب کند که در داستان رمان دلیما این اتفاق نیفتاد؛ اما فصل بندیها و شروع از فصل صفر، بیانگر دقت و مطالعه زیاد در مورد داستان و ایده و پیرنگ هست و هدف مشخصی را دنبال میکند که نو جذاب و به دور از کلیشه است.
زاویه دید:
روایت داستان از زبان اول شخص «پیوند» بیان میشود بیشتر از هر چیزی که در مورد راوی داستان توجه را جلب میکند کشمکش درونی پیوند با خودش میباشد.
سیر داستان:
سیر داستان نکن اتفاق میافتد و نه تند، چیزی مانند میانه.
همه چیز در جای خود و در زمان مناسب خود قرار دارد که مهارت شما در نویسندگی را نشان میدهد پرش زمانی و مکانی نداشتید که جزو نکات مثبت تلقی میگردد.
بافت رمان:
بافت رمان در مونولوگ ادبی و در دیالوگ محاوره نگارش شده است. تداخلی در نوشتار ادبی و محاوره به چشم نخورد و این از نقاط قوت قلم شما محسوب میشود. مرز بین محاوره و ادبی به خوبی مشخص شده و تفکیک شده هستند. از آرایههای ادبی پیچیده با مفهوم سخت استفاده نکردید و به راحتی میشود با رمان ارتباط گرفت.
دیالوگها و مونولوگها:
دیالوگها و مونولوگها این شرایط را برای ما فراهم میکنند که داستان را از دیدگاه شخصیتهای مختلف ببینیم و با طرز تفکر، بینش، اعتقادات واکنشهای آنها در موقعیتهای مختلف آشنا شویم. مونولوگها وظیفه توصیفات و فضاسازی و بیان احساسات و... را به عهده دارند نشان میدهند که نویسنده چقدر به متن تسلط دارد و یا چقدر در مورد موضوعات و ژانر اطلاعات در دست دارد تا بتواند ا ترکیب همه اینها با هم، اثری موفق را خلق کند. در مونولوگها نه جملات تکراری به چشم خورد و نه از کلمات پیش و پا افتاده استفاده کردید. بلکه با بازیای که با کلمات راه انداختید وانستید به خوبی از پس جملههایی بر بیایید و بنویسید که هم، با هم تناقض دارند و هم در عین تناقض، ملموس زیبا و البته گیرا به نظر بیایند. مونولوگها بیانگر و روایت کننده خوبی در مورد اول تشخیص رفتار و بعد دیدار پیوند با توجه به مشکل ثابت بودن تصاویر در مدت ۵ ثانیه-. دیالوگها هم کوتاه، صریح و بدون ابهام، منظور گوینده را میرسانند.
توصیفات و فضاسازی:
توصیفات یک داستان باید به گونهای باشند که ملموس و قابل باور به نظر برسند که بتوانند به من خواننده القا کنند که در محیط، مکان، زمان و در دل اتفاقات و جریان داستان ایستادهام و خود را در آن و جزئی از آن حساب میکنم. در توصیفات ظاهری آدونیس فقط ترکیب رنگ چشم و گیرایی صدا و رک بودن و تند و تیزی زبانش بیان کردید. در توصیف حالات روی پیوند خوب و حرفهای عمل کردید اما در توصیف استایل و چهره خوب و قوی نبودید مگر اینکه در ادامه رمان با شرایطی که در آن قرار میگیرید از چهره پیوند رونمایی کنید. توصیفات محیطی تیمارستان و فضای باغچه و تشبیه به یک بهشت بیهمتا به جا زیبا و عالیست. به شخصه از توصیفات و فضاسازیتون لذت بردم و گاهی خودم را ر محیط و فضا تصور کردم و این هنر شما؛ را در نوشتن نشان میدهد.
شخصیت سازی:
شخصیت پیوند به عنوان دختری ۲۰ ساله که به آکنیتوبسیا -کوری حرکتی،دچار شده است با توجه به دیالوگ، مونولوگ و پردازشی که از او انجام دادید دختری قوی ولی ناامید به نظر میرسد.
شخصیت خانم موسوی به عنوان پرستار پیوند، در مورد محیط اطراف، جانداران، افراد دیگر بدون مبالغه خوب و زیباست با توصیفات به جا به نظر میرسد؛ ولی عدم اعتماد به نفس در مورد ظاهر و زیباییاش را به خوبی به تحریر درآوردید.
شخصیت هیچکس، نویسنده نوبادی به عنوان یک بیمار بستری در تیمارستان.
شخصیت آدونیس به عنوان یک تشنه آدمکش شخصیت معمایی دارد.
شخصیت فرضی امید، به عنوان چالش درونی پیوند، ایده نو و جذاب هست و به نظر میتواند نقطه عطف زندگی پیوند باشد که هر چقدر ناامیدتر میشود، امید پیرتر به نظر میرسد.
کشمکشها و تعلیق:
کشمکش پیوند با خود درونیاش و اینکه میخواهد خود را قوی نشان دهد و از مرگ نمیترسد؛ ولی هرچه به زمان عمل نزدیکتر میشود به بعد از مرگ میاندیشد و درون خود را با آن روبرو میکند. آدونیس و شخصیت پیچیدهاش هم برای خواننده میتواند دنبال کننده و جذاب باشد و در سیر داستان رمان هم تاثیر بسزایی دارد.
ایرادات نگارشی:
با تسریع ❌ به سرعت ✅
بی سراسیمه❌ سراسیمه ✅
دکتران ❌ دکترها ✅(۲مورد)
قوانینهای تیمارستان ❌ قوانین تیمارستان یا قانونهای تیمارستان ✅
محیا❌ مهیا✅
سطی❌ سطحی✅
روبراه❌ رو به راه✅
چیزه دیگهای؟❌ چیز دیگهای؟✅
میشد❌ میشد✅
خانومان❌ خانمها یا بانوان ✅
ایده و پیرنگ:
ایده نو و جذاب و دور از کلیشه است و پیرنگ به طور حتم، از مطالعه و تحقیقات زیادی استفاده کردید که به خوبی در کلمه به کلمه نوشته مشخص است و مرحله به مرحله جلو رفتن داستان و پیچیدگیهایی که مشاهده شد، نوید یک پیرنگ بینقص را میدهد که امیدوارم تا آخر به همین منوال پیش برود.
نقاط قوت:
*دانش کامل نویسنده از بیماری کوری حرکتی.
*هماهنگی متن و سیر داستان.
*هماهنگی عنوان و ژانر رمان.
*شخصیت پردازی قوی.
*مونولوگها کوتاه و در عین حال کافی و رساننده منظور نویسنده بودند.
*قرارگیری مخاطب با توجه به توصیفات و فضاسازی دقیق و بدون اغراق.
*جملهبندیهای درست و قرارگیری در جای مناسب متن، در مورد مشکل ۵ ثانیه.
*استفاده از آرایههای ادبی ساده و در عین حال همخوان با متن.
نقاط ضعف:
در توصیفات ظاهری شخصیتها کم کاری شده است.
دوست عزیز امیدوارم موفق و پیروز باشید. 🌹