سلام ببخشید که دیر فرستادم.
به نام خدای دوستیها.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عنوان:
در عنوان نویسنده، کلمهی جهنم یخزده نوشته شده است.
جهنم از معنای دوزخ، قیامت ساخته شده است و اما یخزده که از معنای منجمد و یخ بسته ساخته شده است؛ ولی کلیشهی بالایی دارد و پیشنهاد میشود که نویسنده کمی هنرمندی به خرج بدهد و عنوان را طوری تغییر بدهد که به خلاصه، مقدمه، جلد، ژانر، محتوا و شروع میانه جمله ارتباط داشته باشد.
عنوان نویسنده باید مقدمه را هم به عنوان ارتباط بدهد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ژانر:
ژانر نویسنده، عاشقانه، فانتزی، معمایی و ترسناک است. ژانر باید به عنوان و بدنه ارتباط داشته باشد.
ژانر عاشقانه: در این ژانر میتوان فهمید که ماهوا هنوز همسرش ( مازیار ) را دوست دارد. فقط ماهوا که مازیار
به او خیانت دروغ و شکست عاطفی خورده است.
میتوانم بگویم که ماهوا هنوز هم مازیار را دوست دارد. « محو جان دلی که نثارم کرده است و میتوانم حتی بابت همین طرز پاسخ دادنش چشمانم را روی تمام اتفاقات ببندم... گفته بودند که زنها از راه گوش عاشق میشوند؟ بهتر است تصحیح کنم، زنها از راه گوش خر میشوند...».
به اینجا هم میشود به ژانر عاشقانه اکتفا کرد.
فانتزی: به آنجایی اشاره کرد ه پیرزن میخواست اتاق را برای ماهوا آماده کند و او قبول میکند ولی همان شوهر پیرزن تش ظاهر میشود و هر دو میخواستند او را با کارد بکشند فانتزی است بقیه پارتها مربوط به ژانر فانتزی است.
معمایی: در داستان به عنوان ژانر معمایی یک راز در داستان است. این راز باید از خواننده مخفی بماند. نویسنده باید در داستان که ژانر معمایی انتخاب کرده است بر اساس همان ژانر باید در کل داستانش مسلط باشد. نویسنده در ژانر رمان به ماهوا توجه کرده است که به دنبال خوابهایی که برایش وحشتوار است میگردد و خیلی کم از ژانر معمایی را در رمان استفاده کرده است پس باید ژانر معمایی حذف گردد.
ترسناک: در ژانر ترسناک از عنصر ترس نفرت و وحشت ستفاده میشود در این ژانر در این ژانر داستانها باید صحنههایی خوفناک و ترسناک باشند و معمولاً با ژانرهایی مانند فانتزی و علمی-تخیلی تداخل دارد ژانر ترسناک باید از وحشت،وار و از ناشناختهها و کابوسها به خواننده احساس ترس را بدهد میتوان به خوابهای ماهوا اشاره کرد؛ ولی فقط به ترس و وحشتهای ماهوا اشاره شده بود و خواننده را به ژانر ترسناک دعوت نکرد و باید این ژانر را حذف کرد.
پس باید ژانر ترسناک و معمایی را حذف کنید لکه باید عاشقانه و فانتزی باشد و میبایست از حالتهای غم و حسرت و تنهایی و تجربه شکستهای عاطفی ماهوا هم ژانر تراژدی افزود و به آن اشاره کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه رمان:
خلاصه رمان باید اندازه مناسبی داشته باشد بیشتر از سه خط و کمتر از ۹ خط. خلاصه باید به دور از کلیشه و مبهم باشد و کل داستان را لو ندهد. خلاصه نه از سه کمتر است و نه از ۹ خط بیشتر است. خلاصه خوب و به دور از کلیشه و و مبهم است و کل داستان را لو نمیدهد. نویسنده توانسته است که خلاصهای خوب و بیکلیشه و ابهام را برای خواننده ایجاد کند و به عنوان بدنه و ژانرهای عاشقانه و فانتزی ارتباط دارد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مقدمه:
مقدمه رمان باید اندازه مناسبی داشته باشد بین ۳ تا ۹ خط باشد و با بدنه و ژانر در ارتباط باشد اندازه مقدمه داستان چهار خط است مقدمه به ژانر فانتزی و همینطور به بدنه ارتباط دارد و به نویسنده توصیه میشود که مقدمه را بر اساس عاشقانه هم ویرایش بزند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آغاز:
طبق گفتهام آغاز باید کنجکاو کننده باشد ه دور از کلیشهای که بتواند برای خواننده جذاب و کنجکاو کننده باشد نویسنده توانسته داستان خود را به دور از کلیشه و مبهم آغاز کند. « اشکهایم را با انگشتان دستهای سردم پاک میکردم و چمدانم را با دستهای شبنمزده از چشمهایم، میبستم.
حالم بد بود. میخواستم از هرچه که است دور باشم.
اصلاً چیزی نبود که باشد! دیگر هیچ نبود!
روسری سبز یشمیام را بهسر میکنم و از اتاقم خارج میشوم. پایم را که درونِ هال میگذارم، صدای آلفرد را میشنوم که میـو کنان جلویم سبز میشود و با چشمان کهرباییاش معصومانه و میووار به من خیره میشود.
به ناچار برایش لبخند میزنم، لبخندی کاملاً مصنوعی و گربه خرکُن! اما لبخندم باعث میشود بپرد بغلم و پنجولهای کوچکاش را به مانتوی مشکیفامم وصل
کند».
نویسنده آغاز خوبی را به دور از خلاف بدون کنجکاوی نوشته است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میانه:
میانه رمان باید به دور از کلیشه باشد. نویسنده به به خوبی کوشش کرده است که میانه یا همان نقطه اوج استان را به عالیترین و کشمکش را بگشاید و نتواند به گذشته و آینده برود. فقط آنجایی که نویسنده دوماه بعد را برای خواننده به نمایش گذاشته بود؛ اما وقتیکه ماهوا میخواست حرفی بزند و موقعیت خود را بازگو کند نویسنده سریع آن را استپ میکرد و باعث میشد خواننده کمی گیج شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لحن و بافت:
در دیالوگ و مونولوگ داستان محاورهای و ادبی است.
دیالوگ: نویسنده گفتگو را کم جلوه داده است و توانسته فقط میزان مونولوگ را زیاد جلوه دهد تا خواننده با شخصیت داستان همراه شود.
مونولوگ:
میزان مونولوگ را زیاد جلوه داده است تا خواننده ا شخصیت داستان همراه شود و این باعث جذب و کنجکاوی خواننده میشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سیر رمان:
نویسنده رمان را بر اساس شخص اول بازگو کرده است و سیر رمان هم به خوبی است و باعث گیجی خواننده نمیشود و تندتند هم نگاشته نشده است و باعث شده است که خواننده جذب شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیالوگ و مونولوگ:
تناسب بین دیالوگها و مونولوگها، نویسنده کمی رعایت کرده بود.
دیالوگ: شخصیت کمی در دیالوگ نقش داشت.
مونولوگ:
نویسنده توانسته اطلاعات شخصیتها را به خوبی بنویسد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شخصیتپردازی:
شخصیت پردازی باید بی کلیشه و غیر مستقیم باشد. نویسنده توانسته است که شخصیتها را که غیر مستقیم به ظاهر و قیافهاش را توصیف کند و کلیشهای ندارد. مانند « پیرزن که صورت گرد با پوستی نسبتاً تیره چروک داشت و چادری مشکی با گلهای ریز و درشت پامچال...». یا « دستم را لای موهای پرپشتم که زیر روسری در هم تنیدهاند میبرم».
از ابتدای داستان نویسنده شخصیت پردازی متناسب و غیر مستقیم را پردازش کرده است و هیچ کلیشهای ندارد.
شخصیت اخلاقی: نویسنده در « صدایش پیرزنان عجوزه و جادوگران بدجنس کارتونهای دیزنی میماند اما لحنش مهربان بود».
کاش نویسنده سعی کرده بود که یک پیرزن را با شخصیت اخلاقی بیشتری توصیف میکرد یا اخلاق مژگان دوستش را بیشترتر توصیف میکرد و یا میتوانست اخلاق مازیار را بیشتر توصیف کند پیشنهاد میشود.
نویسنده بیشتر روی شخصیت اخلاقی کار کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توصیفات:
توصیف مکان: توصیف مکان باید غیر مستقیم باشد. میتوان به جایی که ماهوا خانه پیرزن عجوزه با شوهرش که در آنجا خواب میدید اشاره کرد. نویسنده مکان را خوب توصیف کرده بود و همینطور به ظواهر خانه و صورت عجوزهی پیرزن.
توصیف آوا و صداها:
توصیف آوایی وجود نداشت و فقط صداهایی مانند گفتگوهای شخصیتهای داستان وجود داشت توصیه میشود توصیف آوا را هم نویسنده بیشتر کار کند.
توصیف احساسات:
احساسات را نویسنده به خوبی توصیف کرده است و بیشتر روی عشق ماهوار و مازیار احساسات به خرج داده بود و آنکه شکستهای عاطفی ماهوا و تنهاییهای خودش اکتفا کرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زاویه دید:
زاویه دید اول شخص بوده است؛ آن هم از ابتدای داستان و تندتند بیدلیل عوض نشده است و در جای مناسب بوده است. نویسنده از شخصیتها فقط از اول شخص که ماهوا باشد استفاده کرده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کشمکش و تعلیق:
تعلیق: اولین چیزی که یک ذهن را به حرکت مجبور میکند محرکهایی هستند که از محیط میگیرند اینکه ماهوار در درونش از شکست عاطفی و عشق و خیانت ز مازیار میگوید که خوب توانسته ذهن خواننده را مشغول و با شخصیت ماهوا همراه شوند و اینکه نویسنده کاری کرده است که این تعلیق به خواننده حس کنجکاوی و ترغیب داده شود.
کشمکش: تقابل میان شخصیتها یا نیروهای مختلف داستان گفته میشود که بنیاد حوادث را پی میریزد.
کشمکش بیرونی: کشمکش بیرونی را به نحو خوب توصیف کرده بود و نصف داستان مربوط به کشمکش بیرونی بود. ذهن خواننده را به سوی این کشمکش خوانده بود و سرعت رمان و محتوا بخشی نولوگها و دیالوگها داشت و ما نیز شاهد این کشمکش بیرونی بودیم.
کشمکش درونی: کشمکش درونی در حالت ذهنی شخصیتها حالتهای غیر فیزیکی دارند نویسنده به خوبی فضای درونی یک شخصیت را توصیف کرده است. مانند افکار ماهوا شکستهای عاطفی او عشق ورزیدن به شوهرش مازیار و غیره. همه اینها را نویسنده خیلی خوب توصیف کرده بود و هیچ مشکلی وجود نداشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایده و پیرنگ:
پیرنگ در واقع به اسکلت داستان گفته میشود. در ایده نویسنده به خوبی کاری کرده است که ایده به خوبی را طرح بزند و به درستی داستان ادامه پیدا کند و خواننده را دعوت به خواندن بکند. در این مبحث باید گفت که نویسنده در ایده و پیرنگ به خوبی دقت کرده و هیچ کلیشهای در کار نبرده است.
_____________________________________________
غلطهای نگارشی:
خوابآلودهگی❌ خوابآلودگی✓
میزند❌ میزند✓
سرما خوردن❌ سرما خوردهاند✓
چشم را میزند❌ چشم را میزند✓
رفتهیشان❌ رفتهشان✓
میبرد❌ میبرد✓
سوالاتش❌ سؤالاتش✓
میگن❌ میگن✓
چی چی❌ چیچی✓
آنجا❌ آنجا✓
همزمان❌ همزمان✓
همهش❌ همهاش✓
میغرم❌ میغرم✓
به کجا میرود اما❌ به کجا میرود؛ اما✓
بخاطر❌ بهخاطر✓
مادر جان❌ مادرجان✓
نمیشنوم اما❌ نمیشنوم؛ اما✓
تا کنون❌ تاکنون✓
اونجا❌ اونجا✓
منتظرم هست( لحن محاورهای نیست )❌ منتظرم است.✓
نیستم اما❌ نیستم؛ اما✓
بیکار❌ بیکار✓
سر و ته هستند اما❌ سر و ته هستند؛ اما✓
ایمیل هارو❌ ایمیلها رو ✓
رو به رو❌ روبهرو✓
بند کنم اما❌ بند کنم؛ اما✓
میرین❌ میرین✓
همزمان❌ همزمان✓
منظورش چیست اما❌ منظورش چیست؛ اما✓
آنقدرها❌ آنقدرها✓
زیرش آوار ماندم اما❌ زیرش آوار ماندم؛ اما✓
تنیده اند❌ تنیدهاند✓
زیرش آوار ماندم ( نقطه نذاشتی)
انقدر❌ آنقدر✓
میزد❌ میزد✓
جلو میگذارم اما❌ جلو میگذارم؛ اما✓
میزند❌ میزند✓
چشمانم را میزند❌ چشمانم را میزند✓
میان سال اما❌میانسال؛ اما✓
شهر تو اما❌ شهر تو اما✓
یکدیگر❌یکدیگر✓
نمیدانم چطور اما❌ نمیدانم چطور؛ اما✓
برگردم اما❌برگردم؛ اما✓
اینان ❌ آنها✓
میخیزم❌ برمیخیزم✓
انقدر❌ آنقدر✓
دکتر اما❌دکتر؛ اما✓
تنم کرده اند❌تنم کردهاند✓
منو میزنی❌منو میزنی✓
سهیشان❌ ( ما کلمهای در فارسی نداریم؛ مگر اینکه سهنفرشان بنویسی) ✓
آشفته حال❌ آشفتهحال✓
ادامه دارد اما ❌ادامه دارد؛ اما✓
آمده اما❌آمده؛ اما✓
ثبت احوال❌ثبتاحوال✓
مازیارم هست ( نوشتاری هست نه محاورهای ) ( است بنویس ) ✓
گشتم اما❌گشتم؛ اما✓
مهرانفر هستم اما❌مهرانفر هستم؛ اما✓
هیچ جای❌هیچجای✓
بگردم اما❌ بگردم؛ اما✓
این که❌ اینکه✓
مژگان هست❌ ( لحن نوشتاریه نه محاورهای)✓
روانشناسیم❌روانشناس هستیم✓,محتوا:روانشناسیم❌روانشناس هستیم✓
خلق کرده اند❌ خلق کردهاند✓
شدنام❌ شدن هستم✓
بیایید❌ بیاید✓
دستهاش رو ( لحن ادبیه) دستهایش را✓
میغرد❌ میغرد✓
قبل اینکه ( لحن ادبیه) قبل آنکه✓
رو به رویم❌ روبهرویم✓
لب میزند❌ لب میزند✓
انقدر❌ آنقدر✓
زل میزند❌ زل میزند✓
انقدرم❌ آنقدر هم✓
چشای❌ چشمهای✓
تهیدل❌ تهِ دل✓
لذیذ است اما❌ لذیذ است؛ اما✓
با این که میزد❌ با آنکه میزد✓
هست❌ ( لحن ادبیه ) است✓
بزند اما❌ بزند؛ اما✓
میزد❌ میزد✓
نذاشت بلکه❌ نذاشت؛ بلکه✓
نقاط ضعف: عنوان، ژانر، جلد رمان، مقدمه، میانه، شخصیتهای اخلاقی، توصیف آواها و صداها، غلطهای نگارشی.
نقاط قوت:
خلاصه، آغاز، لحن و بافت، سیر رمان، دیالوگ و مونولوگ، شخصیتپردازی، توصیف احساسات، توصیف مکان، زاویهدید، تعلیق، کشمکش بیرونی و درونی، ایده و پیرنگ.
و در آخر:
موفق باشی ای نویسندهی عزیز. رمان شما برای من لذتبخش و عالی بود❤