دلنوشته نامه‌ای به آشناترین غریبه

[مژگان چکنه]

مشاهده فایل‌پیوست AudioCutter_خوشحالی.mp3
الان خوبی؟
بدون من خوش می‌گذره بهت؟
خوشحالی که دیگه دائما کسی پیگیر حالت نمیشه؟
نمی‌دونم کجایی، چیکار می‌کنی، اصلا بدون من شادتری یا اصلا بودنم اضافی بود!
نمی‌دونم کلی سوال توی ذهنم دارم که اذیتم می‌کنه، یعنی اون بدون من اونقدر قشنگ می‌خنده!
نگاه همون‌طوریه؟
الان خوشحالی که دیگه نمی‌گم دوستت دارم ولی دلتنگیت رو به جون خریدم و دارم به سختی تحمل می‌کنم، تو بخند دل من به خنده‌هات خوشه، شاید نبینم خنده‌هات رو ولی تو بخند.

 

[مژگان چکنه]

مشاهده فایل‌پیوست AudioCutter_خواب بود.mp3
میشه همین الان یهو تکونم بدی و بگی پاشو همه اینا که دیدی یه خواب بود، کابوس بود!
میشه بغلم کنی بگی من کنارتم نترس تموم شد.
اخ کاش نبودنت، رفتنت همش یه خواب بود.
من ادمش نیستم، من آدم نبودنت نیستم؛ چطور من رو با خاطراتت تنها گذاشتی؟
چرا موقع رفتن کاری نکردی که از چشمم بیافتی؟
من هنوز هم هرشب با عکست می‌خوابم...
من هنوز هم تورو کنارم حس می‌کنم...
کاش درد این دلتنگی یک روزی به ته برسه، نبودنت از مرگ سختتره!

 

[مژگان چکنه]

مشاهده فایل‌پیوست AudioCutter_tanha.mp3


تو شوخی کردی، من جدی جدی دلم شکست!
تو گذاشتی رفتی؟
من جدی جدی تنهاترین آدم این شهر شدم.
تو حرفات همه دروغ بود؟
من باورشون کردم و تا پوست و استخوان لمسشون کردم.
تو تکیه‌گاه نبودی؟
من بهت اعتماد کردم و تکیه دادم بهت اما نتیجه سقوط خودم بود.
تو آدم موندن نبودی؟
من تورو همیشگی خودم دونستم و الان نیمه تربت آدم توی گوشه‌ای از این دنیام.
تو باهام سرد شدی؟
من به تنهایی به رابطمون گرما بخشیدم.
تو مقصدت شد دنیایی دور از من؟
من مقصدم شد دنیای خاطرات و مرور خاطرات.
تو رنگ زندگیمو سیاه و سفید کردی، من تمام تلاشم این بود زندگیتو رنگی کنم.
توی بحثامون همیشه مقصر تو بودی، من بودم کوتاه اومدم و سوختم و ساختم.
فرق ما زیاد بود و من زیادی دوستت داشتم، ولی یه چیزی!
حقم این نبود که نداشتنت رو نفس بکشم...

 

[مژگان چکنه]

مشاهده فایل‌پیوست AudioCutter_ashk.mp3 وقتی حالت بد بود کنارت بودم، وقتی اشک توی چشمات بود من بودم که اشکات رو پاک می‌کردم.
تو روزای سخت من بودم که تنهاییات رو پر میکردم.
حالا چیشد که تو روزای خوشت کسی دیگه رو یار خودت کردی، چیشد که خنده هات شد برای یه آدم دیگه؟
اونم حاضره تو روزای بدت کنارت بمونه و نذاره چشمات بارونی بشه؟
ولی من هنوزم منتظرم که یه روز یادت بیافته اونی که پا به پات این راه رو باهات اومد کی بود.
هرچند اون روز دیگه برای برگشتنت خیلی دیره!
خیلی دیر...

 

[مژگان چکنه]

مشاهده فایل‌پیوست AudioCutter_Del.mp3
می‌دونی چیه؟
اگه می‌تونستم به گذشته برگردم، هیچ وقت اجازه نمی‌دادم نزدیکم بشی.
هیچ وقت اجازه نمی‌دادم به روحم آسیب بزنی.
خیلی سخته دلت بخواد دوباره به یک آدم جدید اعتماد کنی ولی توی لعنتی کاری کردی دست و دلم بلرزه که کسی رو وارد زندگیم کنم.
دلم میخواد یکی واقعا از عمق وجودش بگه دوستم داره و میمونه که ثابت کنه.
بمونه بسازه ولی این دلم مدام می‌ترسه و میگه:
″نکنه همه اینا دروغ باشه؟
اعتماد نکنیا...
منو بهش نسپاریا...

 

[مژگان چکنه]

مشاهده فایل‌پیوست AudioCutter_myrecording2.mp3
وسط غذا خوردن یادت میافتم، اشتهام می‌ره...
وسط حرف زدن یادت میافتم، ساکت میشم...
وسط تفریح یادت میافتم، بی‌حال میشم...
تو وسط زندگیم بودی!
کاش وقتی داشتی می رفتی مثل بچه‌ها کفشاتو قایم میکردم در رو قفل میکردم تا نتونی بری ولی...
هزار لعنت به من که وقتی رفتی خیلی بزرگ شده بودم.