همگانی زبان عشق

[- آبان؛]

در این تاپیک شعرهایی به زبان‌ها و لهجه‌های مختلف به اشتراک گذاشته می‌شود.

 

[- آبان؛]

لا أعرف معنى آخر للحبّ سوى
أن نكون سوياً
متعبين لكننا سوياً
صامتين أو مهزومين
لكننا سوياً...

(تعريف ديگرى براى عشق نمى يابم!
جز اين كه با هم باشيم
خسته و ناتوان؛
ولى باهم!
ساكت و آرام و شكست خورده،
ولى با هم...)

#لاادری

 

[- آبان؛]

"انظر إلي لن تجدشیئاً سوي صورتك..."

(به من نگاه کن!
چیزی جز تصویرِ خودت پیدا نمی‌کنی...)

#لاادری

 

[- آبان؛]

لا بيت
إلا أنت...
ولا قبيلة إلا أنت...
ولا وطن انتسب
إليه إلا أنت..!

(مرا هیچ
"خانه" نباشد اِلا تو...
"قبیله" نباشد اِلا تو...
مرا هیچ "وطن" نباشد که
خویش را به آن بازخوانم
اِلا تو!)

#سعاد_الصباح

 

[- آبان؛]

إنّه كالمَنزِل، دافِئ و يُزيل عنّي كُل الإرهاق.

(او همچون خانه است، گرم است و همه خستگی را از من برطرف می‌کند.)

#محمود_درویش

 

[- آبان؛]

"هُنالك في أعماقنا ركن لا يتوقف فيه المطر…!"

("اینجا برای تو گوشه ای در اعماق ما وجود دارد
که هرگز باران در آنجا قطع نمی‌شود..!")

#لاادری

 

[- آبان؛]

کلما حاول الحزن كسري أتذكرك فيبتسم قلبي.

(هرگاہ اندوہ می‌خواهد مرا بشڪند
یادِ تو می‌افتم،
و قلبم لبخند می‌زند.)

#لاادری

 

[- آبان؛]

سلاما علي الذين يعانقون بعضهم البعض كل ليلة في السراير المتباعده

(سلام بر آنها که، هر شب، در بسترهایی دور از هم، یکدیگر را در آغوش می‌گیرند..)

#لاادری

 

[- آبان؛]

"آسف!
الانك حزینه ویدَای بَعیدتان..."

(متاسفم!
بخاطرِ این‌که غمگینی و دستانم دور است...)

#لاادری

 

[- آبان؛]

«له ضحكه تجبُر كل أنكساراتِي.»

(خنده‌ای دارد
که تمام شکست‌‌هایم
را جبران می‌کند.)

#لاادری