وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

آبی.م

مدیر بازنشسته تالار ادبیات
مقامدار بازنشسته
Apr 15, 2023
891
ازمیان تمام چیز‌هایی که دیده‌ام
تنها تویی که می‌خواهم به دیدن‌اش ادامه دهم
از میان تمام چیز‌هایی که لمس کرده‌ام
تنها تویی که می‌خواهم به لمس کردنش ادامه دهم
خنده نارنج طعم‌ات را دوست دارم
چه باید کنم‌ ای عشق؟
هیچ خبرم نیست که رسم عاشقی چگونه بوده است
هیچ نمی‌دانم عشق‌های دیگر چه سان‌اند؟
من با نگاه کردن به تو
با عشق ورزیدن به تو زنده‌ام
عاشق بودن، ذات من است

پابلو نرودا
 

آبی.م

مدیر بازنشسته تالار ادبیات
مقامدار بازنشسته
Apr 15, 2023
891
من زخم‌های بی‌نظیری به تن دارم
اما تو مهربان‌ترینشان بودی
عمیق‌ترینشان
عزیزترین‌شان
بعد از تو آدم‌ها
تنها خراش‌های کوچکی بودند بر پوستم
که هیچ کدامشان
به پای تو نرسیدند
به قلبم نرسیدند
بعد از تو آدم‌ها
تنها خراش‌های کوچکی بودند
که تو را از یادم ببرند، اما نبردند
تو بعد از هر زخم تازه‌ای دوباره باز می‌گردی
و هر بار
عزیزتر از پیش
هر بار عمیق‌تر
غادة السمان
 

آبی.م

مدیر بازنشسته تالار ادبیات
مقامدار بازنشسته
Apr 15, 2023
891
جوابی برایم ننویس
حرفی نزن
به آغوشت باز خواهم گشت
همچون یتیمی که به تنها سرپناهش باز می‌گردد
باز خواهم گشت
و مو‌های خیسم را
که راه رفتن زیر ناودان‌ها را انتخاب کرده بود
به دستان تو می‌سپارم
تا خشک‌شان کنی
غسان کنفانی
 

آبی.م

مدیر بازنشسته تالار ادبیات
مقامدار بازنشسته
Apr 15, 2023
891
***

آن روز‌ها هر وقت موهایت را باز می‌کردی
باد وزیدن می‌گرفت!
این خشکسالی بی دلیل نیست.
و جز من هیچکس دلیلش را نمی‌داند!
باد دل باخته بود.
و تو
موهایت را کوتاه کرده‌ای!
نزار قبانی
 

آبی.م

مدیر بازنشسته تالار ادبیات
مقامدار بازنشسته
Apr 15, 2023
891

شعر نو عاشقانه​

باید صحبت کنیم
خیلی جدی
چشم توی چشم!
باید بگویم دوستت دارم
دست‌هایت را بگیرم
و طوری نگاهت کنم که انگار توی لعنتی باید..
چیزی غیر از ممنونم بگویی!
حامد نیازی
 

آبی.م

مدیر بازنشسته تالار ادبیات
مقامدار بازنشسته
Apr 15, 2023
891
***

قهرمان
گاهی زنی‌ست که
پای همه حرف‌های پشت سرش ایستاده
و برای عشقش می‌جنگد
گاهی مردیست که
تنها و یک تنه با همه می‌جنگد
تا به معشوقه‌اش برسد
برای عشقتان بجنگید
قبل از اینکه دیر بشود
اگر ادعای دوست داشتن دارید
برای تصرف مساحت پیراهنش
برای مرز حلقه آغوشش بجنگید
دفاع از حقتان برای عشق
دفاع مقدسی‌ست
سحر رستگار
 

آبی.م

مدیر بازنشسته تالار ادبیات
مقامدار بازنشسته
Apr 15, 2023
891
دستم نه
اما دلم به هنگام نوشتن نام تو می‌لرزد!‌
نمی‌دانم چرا
وقتی به عکس سیاه و سفید این قاب طاقچه‌نشین
نگاه می‌کنم.
پرده لرزانی از باران و نمک
چهره تو را هاشور می‌زند
هم‌خانه‌ها می‌پرسند:
این عکس کوچک کدام کبوتر است
که در بام تمام ترانه‌های تو
رد پای پریدنش پیداست؟
من نگاهشان می‌کنم.
لبخند می‌زنم
و می‌بارم
یغما گلرویی
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 4) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 0, Members: 0, Guests: 0)

Who has watch this thread (Total: 1) «جزئیات دقیق بازدیدها»

بالا