«آئورا» عنوان رمان کوتاهی است از کارلوس فوئنتس که با ترجمهی درخشان عبدالله کوثری از سوی نشر نی به چاپ رسیده است.
تقابل تاریخدانی جوان در تقابل با پیرزنی که در قصری مرموز زندگی میکند، تقابل هنرمندانهی فوئنتس در این رمان است که حجم زیادی هم ندارد. فوئنتس در آئورا سعی میکند تا با توصیف ریزبینانهی فضا و شخصیتها، اتمسفر رمان را بهخوبی برای خواننده ملموس کند، نوعی تقابل جوانی و پیری، و به نوعی امید و حس به پایان رسیدگی.
به شکل عمومی، تقریباً تمام روایت در یک خانه تاریک و به ظاهر متروک اتفاق میافتد، شخصیت جوان تاریخدان، خود را در فضایی میبیند که گویی مهگرفته و غبارآلود است، غباری که به شکل استعاری غبار زمان و ایام پرشکوه گذشته نیز از آن تعبیر میشود. فوئنتس در این اثر و با کمک تمهیدات ادبی، کاری میکند تا به نوعی تمامی حواس در مخاطب تحریک شود و با نهایت دقت، تلاش کند تا معمای اثر را بیابد. در این بین نورها، صداها، مزهها و… هریک کارکرد فرمی خاص خود را دارند.
گویی زمان و مکان در این رمان و برای شخصیتها حالتی سیال دارند و به عنوان قطعیتی در اکنون، حساب نمیشوند. روایت دوم شخص فوئنتس هم از آن بازیهای زبانی است که لذت بخش و خاص است.
«آئورا» رمان کوتاهی است که شخصیتها، فضاها و سرانجامش تا مدتها در ذهن خوانندهاش زیستی پرسشبرانگیز دارند. پرسش از زندگی، هستی، خاطرات و عشق و این هنر کارلوس فوئنتس در خلق چنین تصویر زنده و پایدار ادبی است.