به نام حوضچهی آبی میان حیاط خانهی کودکیهایم
نام دلنوشته: لجنزاری برای ماهیها
ژانر: اجتماعی تراژدی
نویسنده: «واهم»
مقدمه:
همیشه فوارهی آرزوی محال، قامت افراشتهی خود را در آبی که در نظر اول زلال است، اما جوبی لجنی بیش نیست، میچکاند. ناگاه چهرهی اشکآلود آسمان، برباد رفتهگیِ آرزو را...
بسم رب
نام دلنوشته: قساوت
نویسنده: «واهم»
ژانر: اجتماعی، تراژدی.
مقدمه:
کار برخیها هم قضاوت کردن است
رسم زندگیشان قساوت ورزیدن است
دلتنگ باشی نیشخند میزنند
شاد باشی نیشت میزنند
آهای از خدا بیخبر! چرا خوشحالی، الآن چشمت میزنند!
" دلنوشته پاییز مسموم "
نویسنده: @HADIS
ژانر: تراژدی
ناظر: @KIAN
منتقد: @A R V I N~
مقدمه:
این روزها، آفتاب زودتر از شهرِ درون سرم، دل میکند. خاصیت پاییزِ غریبانهی سال است دیگر!
برای من، پایانی ترین ساعتِ تنفس خورشید، گفت و گو با کسی را میطلبد که سالها دلتنگش بودهام؛ و حال، منِ عزیز، باز...