عنوان: عزلت
دلنگار: مینا مرادی
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
من در نبود تو به هیچ شباهت دارم.
دست از خود و خاطراتم شستهام؛
دلم اندکی سکوت، اندکی مرگ میخواهد.
سرزنشم نکن!
دُچارت شدن هم، عالَمی دارد.
عنوان: اراده لاکی
نویسنده: هلن گیبز هاولات
مترجم: آکو
ژانر: ادبیات داستانی، کلاسیک، تراژدی
خلاصه:
اراده لاکی داستان سگ جوانی به نام لاکی است که با چالشهای زندگی، فقر و فشارهای خانوادگی مواجه است. با وجود موانع، او با اراده قوی و امید در جستجوی هویت و آرزوهایش تلاش میکند. رمان بر اهمیت عشق و...
کد061
نام اثر: ماهی میان توفان
نویسنده: دردانه عوضزاده
ژانر: اجتماعی، عاشقانه، تراژدی، تاریخی
ناظر: @پناه
خلاصه:
دختری که سرنوشت خود را فدای شرافت و آبروی ایلی و خانوادگی کرده، از تمایلات قلبیاش برای خاطر عزیزانش گذشته و قدم در سرنوشتی نامعلوم میگذارد. او نه سرکش است که نامش در میان قصههای...
عنوان: برفهای روزگار
ژانر: عاشقانه، تراژدی، اجتماعی
نویسنده: ملینا نامور
آواپرداز: آرام دوست حسینی
خلاصه:
زنی با انگیزه و پرشور تصمیم میگیرد عاشق شود، اما همسرش او را رها میکند و برای بار دوم ازدواج میکند. دخترک که اکنون تنها شده است؛ به فکر اذیت و ازار زن همسرش میافتد، اما در این بین از...
عنوان: دیگر جوان نمیشوم
ژانر: تراژدی
دلنگار: اهورا تابش
آواپردازان: رها حمیدی، آرام دوست حسینی
مقدمه:
در راستای خیابان در کنار صندوق پست
غمنامهای را از پرندگان سراغ میگیرم؛
در این سرزمین حتی پرندگان غمگین هستند،
گویی باید منتظر آمدن معجزهای باشیم....
اما انتظار معجزه را بعید میدانم...
عنوان: گلاره چاوانم
ژانر: عاشقانه، تراژدی
دلنگار: دلارام راد
آواپردازان: پریناز خرسند، آرام دوست حسینی
مقدمه:
هناسکم! ژیانم! نازارکم! آوای حروف احساس ما از سوی میکائیل به اورهان سرزمینهای دور رسید، تو در آن خیانت کردی. سوگند را در مَهدا شکستی! رفتی! من رفتن تو را در مرگ خود دیدم. حال در جهنم...
عنوان: ساتن قرمز
ژانر: عاشقانه، تراژدی
دلنگار: اهورا تابش
آواپرداز: آرام دوست حسینی
مقدمه:
در این روز معمولی گمان میکردم لباس سفید عادی به تن داشته باشی اما تو باز هم مرا غافلگیر کردی
با این ساتن نازک قرمز
مانند ماهی کوچکی در تنگ آب که رقص کنان برای خود آواز عشوه میخواند، میمانی
و من دوباره...
عنوان: سرختر از سیاه
دلنگار: میم. هویار
ژانر: تراژدی
مقدمه:
من شنیدهام و یا شاید که دیدهام؛ گاه، سیاهی اقبال ما، از سرخی خون ماست و گاه، سرخی تقدیر ما، از سیاهی چشمهای ماست. چنان گویم که اگر روزی سیاهبخت گشتی، هرگز برای آن تقدیر نجنگ که سرختر از سیاه خواهد شد.
عنوان: ژرفای بیم
نویسنده: امیراحمد محمدیفرد
ژانر: وحشتناک، فانتزی، تراژدی
خلاصه:
حقیقت هیچگاه عاقبت خوشی نداشته است، گمان نمیکردم دستیابی به آن، چنین فاجعهای به بار آورد، فاجعهای که شاید اگر زودتر به آن پی میبردم میتوانستم مانعش شوم اما ایکاش... . اصلاً به خاطر اشتباه مرگبارم لایق بخشش...
کد: 012
مجموعه اشعار: ژرف اندیش پوچ
شاعر: بریوان فام
ژانر: تراژدی
قالب شعر: نو
مقدمه:
بیایمانی نسبت به قانونهای نوشته و نانوشته، جوابهای بیدر و پیکر زندگی پیچیده است، تاریخ را بنگر!
عنوان: چشمان اقیانوس
دلنگار: نگین قاسم پور
ژانر: تراژدی
مقدمه:
اقیانوسیترین دلها، چشمهای تکیده دارند.
مادامی که ماه در هالهای از غمِ چشمانش عذاب میکشد، دلهای مرده از قبر احساس برمیخیزند!
نگاهِ مردهاش در پیِ روشنایی، برای رهایی از وهم تاریکِ رویاهایش بود.
گلها، در اقیانوس چشمان اشکینش...
کد 049
عنوان رمان: تاراندن
ژانر: عاشقانه، تراژدی، معمایی
نویسنده: حوراء تقیپور
ناظر: @طناز
خلاصه:
ترد شدن فقط دو کلمهست؛ اما مثل یه دریا، پنجسالِ تموم من رو توی خودشون غرق کردن.
هرچی دست و پا میزدم و تقلا میکردم، خبری از نجات پیدا کردن نبود.
هیچ نقطهی نوری توی زندگی من نبود. من مسیرم رو...
عنوان: بازمانده
دلنگار: بریوان فام
ژانر: تراژدی
مقدمه:
گفتمش، التماسش کردم ولی فایده نداشت شب؛ آسمان، خاطرات را شست؛ دارم برایشان گور میکنم تا گورشان کنم، در این پستوی تاریک، گورستانی در سرم است که مدفون خاطرات است.
عنوان: فرشته بهشتی
دلنگار: نفس نعیمی
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
و من،
در ناامنترین نقطهی زندگیام،
در تاریکترین شب عمرم،
درست در بیپناهترین و تنهاترین حالتم،
تو را از خدا آرزو کردم!
عنوان: ترحم مرگ
دلنگار: نفس نعیمی
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
خواب بودم یا بیدار؟
این یک رویا بود یا کابوس؟
در این همهمهی خواب و بیداری،
کاش کمی منطقی بودم، افسوس!
بد کردم!
به تو نه،
به خودم!
آرام آرام دل بستم و میدانستم چیزی جز نابودی در انتظارم نیست.
حتی مرگ هم به من ترحم میکند!
آنقدر...
عنوان: میپرسی دوستت دارم؟
دلنگار: اهورا تابش
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
از من میپرسی که دوستت دارم؟
نمیتوانم جوابت را دهم...
نمیتوانم با هیچ زبانی شرح دهم،
راز دلم با خاموشی من، آشکار است؛
آه سوزانم از سر نهان، خبر میدهد.
مگر مرا نمیبینی که در ان لحظهای که محو مژگان تو شدهام
مانند...
عنوان: کفش بلورین
دلنگار: کانی قادری
ژانر: تراژدی
مقدمه:
دیگر نورها مشعشع نیستند، دیگر نوری برای امید نیست؛ گر امیدی نباشد نور کجا بود؟
دلها تنگتر میشود، امیدها در میان اینهمه غموض ناپدید شدند.