
عنوان: پاییز مسموم
دلنگار: حدیثه شهبازی
ژانر: تراژدی
مقدمه:
این روزها، آفتاب زودتر از شهرِ درون سرم، دل میکند. خاصیت پاییزِ غریبانهی سال است دیگر!
برای من، پایانی ترین ساعتِ تنفس خورشید، گفت و گو با کسی را میطلبد که سالها دلتنگش بودهام؛ و حال، منِ عزیز، باز هم تو را در آینهی مقابلم تجسم کردم.
راستش را بگو. من، نشسته پشتِ این فنجان قهوهی تلخ روی چوب بلوط، از نگاه تو چگونه به نظر میرسم؟
با این چهرهی رنگپریده و موسیقیِ کلاسیک معلق در دهلیز مه گرفتهی اتاق، باز هم حال و هوایِ تقویم پاییزیات را مسموم کردم. مگر نه؟!