مائده جان
ميگم ببخشيد ميشه تاريخ تولد منو عوض كنين؟
فك كنم 2005 نوشتم
2006 عه
ميگم ببخشيد ميشه تاريخ تولد منو عوض كنين؟
فك كنم 2005 نوشتم
2006 عه
-
⭕نویسندگان عزیز توجه کنید برای تایید رمان خود در تاپیک زیر درخواست دهید.
-
سلام جانم؛ وقت بخیر!
من می‌خواستم تاپیک یه رمان دیگه بزنم «البته بعد تأیید کادر» امکانش هست؟
چقدر عجیب تو اعلان برام اومده شما به دلنوشته پاسخ دادین با اینکه یه نفر دیگه پاسخ دادهmelllow
می‌دونی دلبر؟
کاش آدما قلب نداشتن؛ یه مغز بیشتر داشتن جا قلب، یه کبد، یه کلیه، یه دست، یه پا، اصلا از همه‌چی یکی دیگه داشتن ولی قلب نداشتن.
قلب چشما رو کور می‌کنه، مغز رو مریض می‌کنه، گوش رو کر می‌کنه، قلب آدما رو ضعیف می‌کنه... .
کاش آدما قلب نداشتن... .
پریروز دکتر نیک‌خو یه حرف قشنگی زد که از وقتی شنیدم شبیه یه تابلوی نئونی خوش‌رنگ جلو چشمامه، گفت:
هرکسی هرچی می‌گه از نظر اون درسته و برای ما قابل احترام.
استاد : روان‌شناسی که با مراجع هم‌بازی بشه دیوونه‌ست.
عقیده من : روان‌شناس باید دیوونه باشه تا بتونه درک کنه و درمان.
نتیجه‌گیری : بهتره روان‌شناسی نخونم چون تن وونت هربار بعد از عقاید من تو گور می‌لرزه🦦
*وونت : پدر روان‌شناسی علمی
واو حتی تصور اون گل هم خیلی قشنگه...!
تبریک بابت شروع کاژه‌ت ro-:si
بالاخره...
من در اشرف مخلوقات بودن شکست خوردم، دیگه بقیشو میخوام گربه باشم ببینم چی میشه.
سلام
از آخرین اپدیت دلنوشتتون خیلی وقته میگذره
قصد ادامه تایپ ندارین ؟
درحال تایپ - دلنوشته دیوارنوشته‌های تخت شماره‌ی 11 | -MDE- کاربر انجمن چری بوک
کد : 011 ناظر : @Saba~ نام دلنوشته : دیوارنوشته‌های تخت شماره‌ی 11 نام دلنگار: مائده یاری کاربر انجمن چری بوک ژانر : عاشقانه، تراژدی مقدمه : با تو نباید از رفتن‌ها و نبودن‌ها گفت! با تو باید عطر بهارنارنج‌ها را بویید؛ چشم‌ها را به آغوش دریا سپرد و آفتاب را بوسید هنگامی که مقابلت پیشانی بر خاک...
cherrybook.ir
-
در حال بارگیری...
-
در حال بارگیری...
-
در حال بارگیری...
-
در حال بارگیری...
-
در حال بارگیری...
