آبی
میگما
دلنوشته هاتو نمیذاری اینجا؟
میگما
دلنوشته هاتو نمیذاری اینجا؟
-
⭕نویسندگان عزیز توجه کنید برای تایید رمان خود در تاپیک زیر درخواست دهید.
-
عشق من درون عطر تن توست، میان چشم‌های خیره‌ات به من...
=))
A
ماه درون ایوان نشسته و از گوشه‌ی پرده‌ی نیمه کشیده شده‌ام، نگاهم می‌کند..!
تویی که چشم‌هایش را قرض گرفته‌ای...؟
می‌دانم... می‌دانم که تویی.
M_18:50
6ماه و اندی گذشته از اردیبهشت..
من ادا درمی‌آورم و تو چه ساده باور می‌کنی..
می‌دانی خنثی بودن تنها حسی‌ست که به تو می‌شود، پیدا کرد..؟
من فقط جاده‌ی سیاهی را طی کردم و درون چاه رفتم، بی آنکه از حیله‌ی دستانت باخبر شوم..
M_01:11
5 ماه و اندی گذشته از اردیبهشت..
نمیشه آفتابگردون آبی؟
فاصله‌ها عمق جاده را بیشتر کردند و من آن بازنده‌ی جنگ بودم که با وجود درد استخوان شکسته‌ام باز هم به سوی تو می‌آیم ماه من...!
M_17:11
4ماه و اندی از اردیبهشت گذشته..
نه غروبی عاشقانه؛ نه جنگل و کلبه؛ نه شمع و گل و هدیه؛ نه... هیچ چیز خاصی نیست؛ جز تو!
M_00:19
2ماه بعد از اردیبهشت..
خورشید این روزها آنقدر طولانی‌ست که مجالی به ماه‌م نمی‌دهد.. آسمان شب، عمر کوتاه من است!
M_00:50
یک ماه بعد از اردیبهشت..
چه زشته آدم تو انجمن پاستیل رنگ نداشته باشه نه؟ -
در حال بارگیری...
-
در حال بارگیری...
-
در حال بارگیری...
-
در حال بارگیری...
-
در حال بارگیری...
