ahura.

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی
Dec 28, 2023
444
كد: 026

عنوان : مرز را آفرید
ژانر : عاشقانه، تراژدی
نویسنده : اهورا تابش
ناظر: @Rigina

مقدمه :
چه مرزی برای پرواز و گریختن وجود داشت ؟
پرندگان به آسودگی و آزادگی خود پرواز می‌کردند و مرزی نمی‌شناختند،
اما این آدم‌ها بودند که هنگام عشق ورزیدن
مرز را آفریدند!
تا پیله‌ی تنهایی خود‌شان را کوچک‌تر کنند...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

رجینا

سرپرست نگارش کتاب + مدیر تالار آوا
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدیر تالار
ناظر
طراح
ویراستار
مدرس
آوا پرداز
مترجم
کتابخوان
کاربر VIP
کاربر فعال تالار
Jul 1, 2023
2,209
تاييد.jpg

بسم تعالی
نویسندگان خوش قلم ضمن تشکر و سپاس از انتخاب چری بوک برای نشر آثارتان، موارد ذکر شده را با دقت مطالعه نمایید؛
|قوانین تالار ادبیات|
پس از گذشت 5 پست از دلنوشته‌ی خود میتوانید در تاپیک زیر درخواست جلد دهید
|درخواست جلد آثار|
سپس پس از گذشت 15 پست از دلنوشته‌ی خود میتوانید در تاپیک زیر درخواست نقد دهید
|درخواست نقد آثار|
پس از نقد اثر شما توسط تیم نقد برای تعیین سطح آثار خود در تاپیک زیر درخواست تگ دهید
|درخواست تگ آثار|
چنانچه تمایل به ضبط اثارتان دارید، در تاپیک زیر درخواست دهید
|درخواست ضبط آثار|
چنانچه تمایلی به ادامه دادن دلنوشته خود به هر دلیلی ندارید میتوانید در تاپیک زیر درخواست انتقال به متروکه دهید
|انتقال به متروکه/ بازگردانی|
و پس از اتمام خود باتوجه به قوانین در تاپیک زیر اتمام اثر خود را اعلام کنید
|اعلام اتمام اثار ادبيات|
باتشکر
مدیریت تالار ادبیات​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ahura.

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی
Dec 28, 2023
444
در امتداد بی‌نهایت مرز‌ها، تنت را دوست دارم.
آیینه‌ها را ببین که مانند شب‌پره‌های درخشان چطور سوسو می‌کنند ؟
آسمان بلند و بی‌کران را ببین که چطور
پرندگان
در قوس و قزح آسمان مکرر پرواز می‌کنند؟
در امتداد بی‌نهایت مرز های تنم، تورا دوست دارم
 

ahura.

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی
Dec 28, 2023
444
با شادمانی و خنده
با درودی سر خوش می‌آیی و
با بدرودی تلخ، خانه را ترک می‌کنی.
تمامی لحظه‌ی زندگی من
« به جز فاصله‌ی میانِ این درود و بدرود نیست»
 

ahura.

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی
Dec 28, 2023
444
در آن دور دست‌های عمیق،
که هیچ‌یک از اندام‌های بدن تورا یاری نمی‌کنند،
تمامی شعله‌های تپش و التماس‌ها،
پایان می‌پذیرد.
مانند روحی که جسد را در پایان سفر،
به استقبال کرکس‌ها می‌نهد.
در فراسوی پرده و رنگ‌هایش
تورا دوست دارم؛
به من وعده دیداری بده.
 

ahura.

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی
Dec 28, 2023
444
پرواز کرد؛
چرخید و چرخید، پرپرزنان بر سر اشک‌هایمان چکید.
درهم خزید و در سینه‌ی عشق‌های خاموش شده فریاد کشید :
- ای مأیوسان!
سراسیمه به سوی جوی لجن تاخت
از مرز هست و نیست
تا جوی پر از لجن باهم تاختیم و نگاهمان را به سمت تن‌های برهنه از درد دوختیم.
در این پهنه‌ی لجن‌وار برپا نشسته بود
چیزی جز یک خط نبود،
خطی به‌سوی پوچ، خطی به مرز هیچ
 

ahura.

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی
Dec 28, 2023
444
تورا آزاد می‌خواهم؛
تورا شادتر از هر لحظه‌ی دیگر در این مرز متفاوت می‌خواهمت.
یا با من یا بی من هستی دیگر
و اما
بی من به مرز مویی ناشاد خواهی بود.
 

ahura.

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی
Dec 28, 2023
444
و در این گستره‌ی نکوهیدنی، در میان راه‌های عبور بی‌شمارِ ملزم به نظم نسبی، کنار مرگ و صداهای لرزان در گنبد گور شب
با دیوانگیِ تاریک لرزان به روح خفته‌ی او در پشت پرده‌های سیاه نمایان شدم که چگونه در گذری سرازیر از عشق با آوازی نواخته در غروب از مرز پیکرهای آبی آدمی‌گذشت.
 

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 14) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 0, Members: 0, Guests: 0)

بالا