سلام و عرض ادب
نام رمان با توجه به ژانر عاشقانه و فانتزی خیلی کلیشه‌ای هست. برای دو ژانری که رمانتون رو در بر گرفته بیشتر به سمت فانتزی میره تا عاشقانه. نامی با تلفیق این دو، جذابیت بیشتری رو برای طرفداران این سبک رمان داره.
دو ژانر با توجه به متن و محتوا هماهنگ هستن ولی ژانر فانتزی، غالب شده و ژانر عاشقانه در پارت‌های اولیه کمرنگ به نظر می‌رسه. در خلاصه‌ی رمان انتظار دارم که از یک عاشقانه تعریف شده پرده برداری بشه همانطورکه نیروی عشق رو به یاری می‌طلبه.- نوشته‌ی خودتون در خلاصه -
سیر داستان رو دوست داشتم. مونولوگ‌ها و دیالوگ‌ها با هم متناسب بودن نه کوتاه و نه بلند؛ خلاصه و مفید.
تعریف ظاهری کاراکتر در بین خوانندگان پروپا قرص رمان از اهمیت زیادی برخورداره، من به شخصه با توصیفات ظاهری و فضاسازی یشتر ارتباط برقرار می‌کنم با رمان. من رمان شما را خیلی دوست دارم ولی با قسمت فضاسازی و توصیفات ارتباط خوبی نگرفتم. از شما که یک نویسنده با قلم قوی هستید درخواست دارم این قسمت رو پوشش بدین و توصیفات رو یک مقدار عمیق‌تر بیان کنید.
مثلاً در مورد کاراکتر استیکس فقط گفتید یک هیولای موذی و گربه صفت، در صورتی که می‌شد با فضاسازی بیشتر محیط زندان و بزرگنمایی چهره موذی استیکس، خواننده رو بیشتر در ژانر فانتزی فرو ببرید؛ ترول هم همینطور.
پرش زمانی در دو پارت خیلی گیج کننده بود، معلوم نمی‌شد که کلارا داره صحبت می‌کنه یا ماریا. باید دو خط یا بیشتر رو می‌خوندم تا متوجه می‌شدم که کاراکتر کدومه.
دوست نازنینم سارینا جان.
بهتون تبریک می‌گم ذهن خلاق و ایده‌ای ناب دارید. امیدوارم به زودی شاهد درخشش بیش از پیشتون باشیم.
(یاحق)

قلم‌تون مانا سارینا جان
شما از قوه‌ی تخیل بی‌نظیری برخوردار هستید و بهتون تبریک میگم
سطح قلم‌‌تون خوبه و برای رمان‌تون داستان جالبی رو انتخاب کردید.
بنظرم اسم بهتری می‌تونستید انتخاب کنید و اینکه فضا سازی بهتری داشته باشید،
وقتی شما از مکان‌ها برامون تعریف کنید منِ خواننده ارتباط بهتری با رمان‌تون برقرار می‌کنم.
و اینکه بنظرم اتفاقات داخل رمان با ریتم سریعی می‌افته جوری که مکان ها رو گاهی گم می‌کنم.
در کل رمان‌تون رو دوست داشتم، موضوع جالبی داره و قوه تخیل‌تون عالیه :)
موفق باشید

سلام نویسنده عزیز خسته نباشی

رمان شکست جادو تا اینجایی که خوندن لذت بردم
یه اشکالاتی داشت
نام رمان کلیشه‌ایه و نتونسته به خوبی هویت منحصر به فرد داستان را منتقل کنه

با اینکه رمان در دو ژانر فانتزی و عاشقانه قرار دارد، بیشتر به سمت فانتزی پیش می‌رود و این عدم تعادل میتونه برای خوانندگان مشکل‌ساز باشه
و همینطر ارتباط ژانر با خلاصه ای که نوشته شده کلا به سمت فانتزی در مجموع حس می‌شد

فضاسازی که در داستان رخ داده شده رو دوست داشتم و کم و کاستی توش دیده نمی‌شد
شخصیت اصلی دختر پادشاه به عنوان نماد امید و عشق، به نظر من تونسته توجه خوانندگان را جلب کند و احساس همذات‌پنداری را ایجاد کند

ترکیب فانتزی و عاشقانه در داستان به اون عمق و جذابیت خاصی بخشیده و خوانندگان را به چالش‌های احساسی و ماجراجویانه دعوت می‌کند

قلمتون مانا عزیز