آموزشی | قواعد شعر |

رجینا

سرپرست نگارش کتاب + مدیر تالار آوا
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدیر تالار
ناظر
طراح
ویراستار
مدرس
آوا پرداز
مترجم
کتابخوان
کاربر VIP
کاربر فعال تالار
Jul 1, 2023
2,209
مستزاد
- مستزاد
شعری است که به آخر هر مصراع آن واژه یا واژه هایی افزوده شود. افزوده های معنی مصراع پیشین و یا پسین خود را کامل می کنند.
هرکه گدای در مُشکوی توست پادشاست

شه که به همسایگی کوی توست چون گداست
***
 

رجینا

سرپرست نگارش کتاب + مدیر تالار آوا
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدیر تالار
ناظر
طراح
ویراستار
مدرس
آوا پرداز
مترجم
کتابخوان
کاربر VIP
کاربر فعال تالار
Jul 1, 2023
2,209
مُسَمَّط
- مُسَمَّط
شعری است که از رشته های گوناگون پدید می‌آید.
قافیه‌ی رشته ها متفاوت است و در هر رشته همه‌ی مصراع ها به جز مصراع آخر هم قافیه‌اند. به هر بخش رشته میگویند و به مصراع آخر هر رشته، بند گویند. در ضمن تمام بندها با هم هم قافیه میباشند.
شکل مُسَمَّط

------------+ ------------+

------------+ ------------+ رشته

------------+ ------------# بند

------------× ------------×

------------× ------------× رشته

------------× ------------# بند
 

رجینا

سرپرست نگارش کتاب + مدیر تالار آوا
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدیر تالار
ناظر
طراح
ویراستار
مدرس
آوا پرداز
مترجم
کتابخوان
کاربر VIP
کاربر فعال تالار
Jul 1, 2023
2,209
تصنیف
- تصنیف
بوی جوی مولیان آید همی ------ یاد یار مهربان آید همی
این شعر منسوب به رودکی را که همراه با چنگ خوانده میشده شاید بتوان تصنیف دانست و از آن به بعد نیز عده‌ای از شاعران اشعار خویش را همراه با عود و چنگ می خوانده اند.
در قرن ششم و هفتم تصنیف سرائی معمول بوده چنانکه دولتشاه سمرقندی نوشته است عبدالقادر عودی برای ابن حسام هروی (متوفی به سال 737- هـ . ق) تصنیفی سرود.
در روزگار صفویه نیز سرودن تصنیف معمول و متداول بوده است از جمله تصنیف سازان می توان به شاهمراد خوانساری اشاره کرد که تصنیف های متعددی را سرود.
در عهد زندیه تصنیف های زیادی درباره رشادت لطفعلی خان زند سروده شد.
در زمان ناصرالدین شاه قاجار نیز ترانه های زیادی دهان به دهان برگشت که می‌توان به تصنیف هائی که درباره ظل السلطان در دوران حکومتش در اصفهان و یا تصنیف درباره‌ی ماشین دودی شهر ری اشاره شد اما مشهورترین تصنیف ساز دوره قاجاریه میرزا علی اکبر خان شیدا بود که همراه با تصنیف، سه تار می زد.
عارف قزوینی تصنیف ساز و شاعر معروف اولین کسی بود که تصنیف را برای مقاصد سیاسی و میهنی سرود
ملک الشعرای بهار و رهی معیری نیز از تصنیف سازان معروف بودند.
 

رجینا

سرپرست نگارش کتاب + مدیر تالار آوا
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدیر تالار
ناظر
طراح
ویراستار
مدرس
آوا پرداز
مترجم
کتابخوان
کاربر VIP
کاربر فعال تالار
Jul 1, 2023
2,209
چهارپاره
- چهارپاره
"چهارپاره" از قالب های جدیدی است که همزمان با رواج شعر نو بوجود آمده است.
"چهارپاره" مجموعه ای از دو بیتی هایی است که در کل یک شعر را می سازند.
دو بیتی های تشکیل دهنده چهارپاره از لحاظ قافیه با هم تفاوت دارند.
 

رجینا

سرپرست نگارش کتاب + مدیر تالار آوا
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدیر تالار
ناظر
طراح
ویراستار
مدرس
آوا پرداز
مترجم
کتابخوان
کاربر VIP
کاربر فعال تالار
Jul 1, 2023
2,209
مفردات
- مفردات
هر شعری حداقل یک بیت دارد. "مفرد" شعری تک بیتی است که شاعر تمام مقصود خود را در همان یک بیت بیان می کند. "مفرد" یا همان "تک بیت" اغلب برای بیان نکته های اخلاقی به کار می رود. در "مفرد" گاهی دو مصراع هم قافیه هستند و گاهی دارای قافیه نیستند.
بعضی از شعرا دارای تک بیت های زیادی هستند، مانند سعدی که در پایان دیوانش به تعداد زیادی از این "مفرد" ها بر می خوریم که تحت عنوان "مفردات" تقسیم بندی شده اند.
بعضی گفته‌اند که "مفرد" در واقع همان ضرب المثل است که به شعر بیان شده است.
نمونه هایی از مفرد:
پای ملخی نزد سلیمان بردن
زشت است ولیکن هنر است از موری

***
مردی نه به قوت است و شمشیر زنی
آن است که جوری که توانی نکنی
 

رجینا

سرپرست نگارش کتاب + مدیر تالار آوا
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدیر تالار
ناظر
طراح
ویراستار
مدرس
آوا پرداز
مترجم
کتابخوان
کاربر VIP
کاربر فعال تالار
Jul 1, 2023
2,209
تضمین
- تضمین
تضمین به طور کلی به این معنی است که قطعاتی از شعر شاعر دیگری را در داخل شعر خود بیاورند.
در بین شاعران قدیمی چون حافظ و سعدی و ... تضمین به این معنا بوده است که با ذکر اسم شاعر، مصراع یا بیتی از شعر او را در میان غزل یا قصیده خود بیاورند.
مثلاً سعدی غزلی دارد که این گونه شروع می شود:
من از آن روز که در بند تو ام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

***
و حافظ در غزلی مصراع اول این غزل را به این صورت تضمین کرده است.

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نَکَنی بنیادم

***
و در آخر، مصراع سعدی را تضمین می کند و می گوید:

حافظ از جور تو، حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که در بند تو ام آزادم

***
اما تضمین در بین شعرای سده‌ی اخیر به این معنی است با شعری از شعرای قدیمی مسمط بسازند.
مثلاً غزلی از سعدی یا حافظ را تضمین می کنند و با اضافه کردن ابیاتی هم وزن و هم قافیه مصراع های اول آن شعر، شعری می سرایند که در قالب مسمط چهار یا پنج یا شش مصراعی است.
این نوع تضمین در قدیم مرسوم نبوده و در سالهای اخیر متداول شده است.
یکی از تضمین های معروف مربوط به ملک الشعرای بهار است که غزلی از سعدی را تضمین کرده است.
قسمتی از این شعر در زیر آورده شده است:
ابیاتی نیز مربوط به غزلی از سعدی است که ملک الشعرای بهار آن را در بین شعر خود آورده است.
سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟
یا چو شیرین سخنت نخل شکر باری هست؟

یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟
هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست

مشنو ای دوست! که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست

لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس
به هوس بال زد و گشت گرفتار قفس

پایبند تو ندارد سر دمسازی کس
موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس

به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه‌ی زلف تو گرفتاری هست

بی‌گلستان تو در دست بجز خاری نیست
به ز گفتار تو بی‌شائبه گفتاری نیست

فارغ از جلوه‌ی حسنت در و دیواری نیست
ای که در دار ادب غیر تو دیاری نیست!

گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست

روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم
شب نباشد که ثنای تو مکرر نکنم

منکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم
نزد اعمی صفت مهر منور نکنم

صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم؟
همه دانند که در صحبت گل خاری هست
***
 

رجینا

سرپرست نگارش کتاب + مدیر تالار آوا
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدیر تالار
ناظر
طراح
ویراستار
مدرس
آوا پرداز
مترجم
کتابخوان
کاربر VIP
کاربر فعال تالار
Jul 1, 2023
2,209
ترکیب بند
- ترکیب بند
ترکیب‌بند مجموعهٔ چند غزل یا قصیده بر یک وزن که هر کدام قافیهٔ مخصوص به خود را دارد و بیتهای متفاوتی در بین هر غزل، عامل اتصال غزل‌ها با یکدیگر است.
تفاوت اساسی ترکیب‌بند و ترجیع‌بند در این است که در ترجیع‌بند، بیت ترجیع همهٔ قسمت‌ها یکسان است؛ ولی در ترکیب‌بند، بیت ترکیب متفاوت و قافیه‌ای هر بار به‌گونه‌ای دیگر دارد.
معروف‌ترین ترکیب‌بندهای فارسی از محتشم کاشانی (واقعهٔ کربلا) و جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی (در نعت پیامبر اسلام) و وحشی بافقی (شرح پریشانی) است. موضوع ترکیب‌بند مواردی ازقبیل مدح، وصف، رثا، عشق، و عرفان را دربر می‌گیرد. بلندترین ترکیب بند زبان فارسی از فدایی مازندرانی در شرح واقعه کربلا در ۴۰۰۰ بیت سروده شده است.

ترکیب بند شرح پریشانی از وحشی بافقی
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصهٔ بی‌سروسامانی من گوش کنید
گفت‌وگوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جان‌سوز نگفتن تا کی؟
سوختم، سوختم، این راز نهفتن تا کی؟

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده‌جویی بودیم
عقل و دین باخته، دیوانهٔ رویی بودیم
بستهٔ سلسلهٔ سلسله‌مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من و دل، بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه‌زنش این‌همه بیمار نداشت
سنبل پُرشکنش هیچ گرفتار نداشت
این‌همه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود، ولی هیچ خریدار نداشت

اول آن‌کس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم

عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایی من شهرت زیبایی او
بس‌که دادم همه‌جا شرح دلارایی او
شهر پُر گشت ز غوغای تماشایی او

این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کی سر برگ منِ بی‌سروسامان دارد؟

چاره این‌ است و ندارم به از این رای دگر
که دهم جای دگر دل به دل‌آرای دگر
چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر
بر کف پای دگر ب*و*سه زنم جای دگر

بعد از این رای من این‌ است و همین خواهد بود
من بر این هستم و البته چنین خواهد بود

پیش او یار نو و یار کهن هر دو یکیست
حرمت مدعی و حرمت من هر دو یکیست
قول زاغ و غزل مرغ چمن هر دو یکیست
نغمهٔ بلبل و غوغای زغن هر دو یکیست

این ندانسته که قدر همه یکسان نبُوَد
زاغ را مرتبهٔ مرغ خوش‌الحان نبُوَد

چون چنین است پی کار دگر باشم
بِهچند روزی پی دلدار دگر باشم
بِهعندلیب گل رخسار دگر باشم
بِهمرغ خوش‌نغمهٔ گلزار دگر باشم بِه

نوگلی کو که شوم بلبل دستان‌سازش
سازم از تازه‌جوانان چمن ممتازش

آن‌که بر جانم از او دم‌به‌دم آزاری هست
می‌توان یافت که بر دل ز منش باری هست
از من و بندگی من اگرش عاری هست
بفروشد، که به هر گوشه خریداری هست

به وفاداری من نیست در این شهر کسی
بنده‌ای همچو مرا هست خریدار بسی

مدتی در ره عشق تو دویدیم
بس استراه صد بادیهٔ درد بریدیم
بس استقدم از راه طلب باز کشیدیم
بس استاول و آخر این مرحله دیدیم، بس است

بعد از این ما و سر کوی دل‌آرای دگر
با غزالی به غزل‌خوانی و غوغای دگر

تو مپندار که مهر از دل محزون نرود
آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
وین محبت به صد افسانه و افسون نرود
چه گمان غلط است این، برود چون نرود

چند کس از تو و یاران تو آزرده شود
دوزخ از سردی این طایفه افسرده شود

ای پسر، چند به کام دگرانت بینم
سرخوش و م**س.ت ز جام دگرانت بینم
مایهٔ عیش مدام دگرانت بینم
ساقی مجلس عام دگرانت بینم

تو چه دانی که شدی یار چه بی‌باکی چند
چه هوس‌ها که ندارند هوسناکی چند

یار این طایفهٔ خانه‌برانداز مباش
از تو حیف است به این طایفه دمساز مباش
می‌شوی شهره به این فرقه هم‌آواز مباش
غافل از لعب حریفان دغاباز مباش

به که مشغول به این شغل نسازی خود را
این نه کاری‌ست، مبادا که ببازی خود را

در کمین تو بسی عیب‌شماران هستند
سینه پر درد ز تو کینه‌گذاران هستند
داغ بر سینه ز توسینه‌فگاران هستند
غرض این‌ست که در قصد تو یاران هستند

باش مردانه که ناگاه قفایی نخوری
واقف کَشّیِ خود باش که پایی نخوری

گرچه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت
وز دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت
شد دل‌آزرده و آزرده‌دل از کوی تو رفت
با دل پر گله از ناخوشی خوی تو رفت

حاش‌لله که وفای تو فراموش کند
سخن مصلحت‌آمیز کسان گوش کند
***
 

رجینا

سرپرست نگارش کتاب + مدیر تالار آوا
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدیر تالار
ناظر
طراح
ویراستار
مدرس
آوا پرداز
مترجم
کتابخوان
کاربر VIP
کاربر فعال تالار
Jul 1, 2023
2,209
تک بیت
- تک بیت
«تک بیت» یا «بیت فرد» یا «مفرد» یک قالب شعر کهن فارسی است که از یک بیت (معادل دو مصراع) تشکیل شده‌است.
در بعضی مواقع هم ممکن است به دو بیت برسد که هر بیت قافیهٔ جداگانه دارد. بیشتر تک‌بیتی‌ها تبدیل به ضرب‌المثل شده‌است. سعدی، صائب تبریزی و هاتف اصفهانی از معروف‌ترین سرایندگان تک‌بیت بوده‌اند.
نمونه

می‌میرم و همچنان نظر بر چپ و راست
تا آنکه نظر در او توان کرد، کجاست؟
***
 

رجینا

سرپرست نگارش کتاب + مدیر تالار آوا
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدیر تالار
ناظر
طراح
ویراستار
مدرس
آوا پرداز
مترجم
کتابخوان
کاربر VIP
کاربر فعال تالار
Jul 1, 2023
2,209

قالب
در پایان به شرح و توضیح مهمترین قالب های نو می پردازیم:- شکل نیمائی که به آن شعر آزاد گویند.
شعر نیمایی شعری است با مصراع های كوتاه و بلند كه قافیه در آن نظم خاصی ندارد. درون مایة شعر نیمایی احساسات و تجربیات فردی، عشق، سیاست و ... است.
بنیانگذار شعر نیمایی، نیما یوشیج است و مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و ... از برگزیدگان شعر نیمایی‌اند.
نمونه‌ای از شعر نیمایی از فروغ فرخزاد:

"هدیه"
من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می زنم

***
"مهدی اخوان ثالث"
سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
كسی سر بر نیارد كرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دیده نتواند
كه ره تاریک و لغزان است

***
اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
- سپید
شکل شاملوئی که بدان شعر سپید گویند. این نوع از شعر وزن و آهنگ دارد منتها عروضی نیست و قافیه در آن جای ثابتی ندارد.
اغلب شعرهای احمد شاملو چنین است.
- موج نو
شعر موج نونه تنها وزن عروضی ندارد بلکه آهنگ و موسیقی آن حتی مانند شعر سپید هم مشخص نیست و در حقیقت فرق آن با نثر در معنای آن است.
در شعر سپید تشبیهات و استعارات با زبان شعر بیان می شود و جز لطافت و تاثیرگذار معنوی، در ظاهر فرقی با نثر ندارد.

اتمام
 

موضوعات مشابه

بالا