اعلام نتایج ꧂اعلام نتایج چالش فوتونویس꧁

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
بنرچالش.png

با سلام خدمت شرکت کنندگان گرامی؛
بعد از تحویل گرفتن عکس مربوطه، شما سه روز مهلت دارید تا دلنوشته‌ی خود را همراه با عکس در گفتگو، برای من بفرستید.
برای سوالات بیشتر در گفتگو و نمایه پاسخگو خواهم بود.
اعلام نتایج در این تاپیک خواهد بود.

اهدای جوایز به
به نفر اول: 700 پسند
نفر دوم: 500 پسند



داورها:
@Moonlight~
@ISO'

شرکت کنندگان:
@Fatemeh
@مَمّد
@Rigina
@Sina
@Melina.N
@آکـو
@مستـآنـه
@ئافڕودیت؛
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
قبل از گذاشتن نتایج لازم است خاطر نشان کنم، افرادی که در مسابقه فوتونویس جزو نفرات اول نشده‌اند به این معنا نیست که در نویسندگی دارای استعداد نیستند.
قبل از هر چیز باید به این باور داشته باشید که قلم هر شخص خاص هست.
نویسندگی و نوشتن همانند قلم نهالی هست که نویسنده با کار کردن و پرورش دادن خود، این نهال را رشد داده و دارای ثمر میکند‌.
پس قلم همه‌ی شما خاص هست زیرا
هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند!

@Fatemeh
@مَمّد
@Rigina
@Melina.N
@آکـو

 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
d3a2589a8c8327bb64977c179ba86d4d.jpg
دلنوشته: نوازش کلاویه!
ژانر:عاشقانه
نویسنده: ملینا نامور
دلنوشته: دست‌هایمان در نزدیکی هم؛ اما در معنی غریبه‌های سرد! دلم می‌خواهد دست‌هایت را محکم در دست‌هایم بگیرم و رهایش نکنم! دست‌هایی که در نزدیکی‌ام کلاویه‌های سفید و مشکی پیانو را لمس می‌کنند. گاهی دلم می‌خواهد کاش جای آن پیانو بودم! دست‌هایی که معجزه نوازش عاشقانه‌ی پیانو را، صدای دلنواز آن خلق می‌کند.
- حیف نمی‌توانم دست‌هایت را بگیرم!
- چون دوری‌اش نردیک‌ترین خاطره‌ات است!
دلم می‌خواهد دونه دونه انگشت‌هایت را محکم در آغوش بگیرم! نوازششان کنم، به راستی چرا نمی‌گذاری دست‌هایت، دست‌های مرا که به قولی نرم‌ترین پر جهان است را نوازش کند؟
- چون نزدیک؛ اما دوری! دست‌هات هست اما خودت نه!
- میشه برای اخرین بار کلاویه‌ها از نوازش دست‌ تو محسور بشن؟

داور @Moonlight~ :
جنبه منفی: پرش لحن داره از ادبی به محاوره و بالعکس، پرش داستانی داره.
جنبه مثبت: کلمات‌رو خوب کنار هم چیده.
نمره: ۶ از ۱۰

داور @ISO' :
جنبه منفی: خب دلنوشته ملینا نامور از انسجام برخوردار نیست لحنش یکدست نبود و پرش لحن داشت.
در ابتدا متن خیلی از فعل استفاده کرده خیلی از کلمه دست استفاده کرده و از دیالوگ اشتباه استفاده کرده.
جنبه مثبت: از کلمات جدید استفاده داشته و سعی داشته ذهنش باز کنه و محدود نداشته باشه
نمره: 5 از 10​

جمع نمرات : 11
@Melina.N
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
d3a2589a8c8327bb64977c179ba86d4d.jpg
جيرانم!
كجاي نت‌هاي پيانوي قصه‌ زندگی‌ام گم شده‌اي؛
رقص انگشتان نقاشي شده‌ات، به معبري مشترك قفل مي‌زند.
گويا، آهي به‌سر مي‌كشد، خاطرات ترك خورده... .​

نظر داور @Moonlight~ :
جنبه‌ی منفی: تا اومدم باهاش ارتباط برقرار کنم تمام شد.
مثبت: همه چیش عالی بود از تناسب کلمات و احساسات و صحنه پردازی گرفته تا بالاترش... .
تنها ایراد همون زود تموم شدنش بود.
نمره: ۹/۵ از ۱۰

داور @ISO' :
کوتاه بود وگرنه خیلی عالی نوشته بود
نمره: 7/5 از 10​

جمع نمرات: 17
@Rigina
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518

fb45f2fe93d801f6aa15fd1c69404d2e.jpg
اشک‌ها مانند‌ دسته‌ی اسبان سرکش، از چنگ افسار چشمانم می‌گریزند.
پلک‌هایم را می‌بندم، تو را تصور می‌کنم. تو را. در حالی که به درب ماشین تکیه داده‌ای و به من لبخند می‌زنی. لبخندی دلربا که طعنه‌ای به مونالیزا می‌زند. برای من، چهره‌ات ارزشمندترین تابلوی نقّاشی است.
بوی خاک خیس، جنگل، دریا و تو. بوی تو!
آرامش نگاهت را فقط در همان جنگل‌های گیلان می‌توان یافت.
بر حسب عادت همیشگی، مشغول به تعریف از علایقت به طبیعت برایم شده و در همان حالت هر لحظه حواست هست تا کوچکترین اثر لذّت بخشی را از دست نداده و به وسیله‌ی دوربین، آن را شکار کنی.
دلم می‌خواست لب گشایم تا بگویم:
همیشه در خاطرم هستی. روزی که به یادت نباشم، یوم‌الحساب است. آن هم برای محاسبه‌ی سنگینی تعداد شب‌هایی‌ست که در انتظارت می‌گذراندم.
تا قبل از حضور تو طرفدار صلح بودم امّا برای داشتنت بارها با خود جنگیدم. حضورت همانند گنجی‌ست که زندگی‌ام را دگرگون می‌کند. ابدی باش برای من که محکوم توام!
صدای اسبان دور می‌شود. چشمانم را باز می‌کنم. تو نیستی، نشد که با تو حرف بزنم. جز کویر، چیزی نمی‌بینم.​

داور @Moonlight~ :
جنبه‌ی منفی: گاهی تناسب فعل ها و زمان جملات بهم ریخته بود و تشبیه اشک ها به اسبای وحشی زمخت اومد بنظرم.
جنبه‌ی مثبت: سیر داستانی عالی، صحنه پردازی مناسب، احساسات رو به زیبایی گنجونده بود تو متن
نمره: ۹/۵ از ۱۰

داور @ISO' :
جنبه‌ی مثبت و منفی: خوب نوشته ولی سعی داشته ادبی بنویسه تقریبا موفق بوده اما از جابه جایی ساختمان اشتباه استفاده کرده!
نمره: 7 از 10​

جمع نمرات: 16/5
@مَمّد
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518

ca99d5e5b164a1321d9ac314d0818080.jpg
محبوب خشکیده‌ی من!
گوش هایت را به صدای سلیس آن خاطرات گذشته در پلکان جلوی ساختمان زینت بده و
چشم هایت را، از آن فانوس به دست گرفته‌ی نسیم تاریکی به موازات دورترین مرغ جهان امتداد بده!
لیک من محبوبم، تنها در میان آفاق جهانی گم گشته‌ام و صدای کولی‌هایی را به گوشم می‌سپارم که بی‌محابا با صورتک‌های خشک بهاری می‌گویند « شخصیت بی‌نامی در این‌جا به سمت آیینه‌ها می‌دود »
و بدان که بی‌تو، روی هیچ نیمکتِ چوبی به اتفاق اتاق خودمان نمی‌شینم.​

داور @Moonlight~ :
جنبه‌ی مثبت: داستان رو جوری روایت کرده که انگار خود مخاطب وسط داستانه.
صحنه پردازیش عالی بود یعنی بدون اینکه عکس منتخبشو ببینم متوجه شدم کدومه.
کلمات مناسب و جدید بودن.
نمره: ۱۰ از ۱۰

داور @ISO' :
جنبه مثبت: عالی بود ارایه ادبی و کلمات جدید داشت.
نمره 10 از 10​

جمع نمرات: 20
@آکـو
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
08d6c086e312297fa6ebdd0974325c4d.jpg
«جرعه‌ای عاشقی»
گفتم از تو، گفتی از من؛ در میان همین‌ها عشق زاده شد و ما از میان سختی‌ها رشد کردیم. جان گرفتیم و بزرگ شدیم، سپیداری بلند قد شدیم که سبزی و طراوت برگ‌هایش به عرش رسیده بود. جان گرفتیم از هم و جان بخشیدیم به تن‌های خسته‌ی‌مان. خودمان ندانستیم عشق چه دامی برای‌مان پهن کرده. گول خوردیم و مستقیم، بدون ذره‌ای چک و چانه در دامِ عاشقی افتادیم. دامی شیرین و خطرناک. شیرین از جانبِ یار و خطرناک از جانب بیماری به یار! عاشق که می‌شوی، بیمار هم می‌شوی. بدل به مجنونی شدم که پا‌به‌پای لیلایش بلندترین قله‌ها را هم فتح می‌کرد. ساده دل بستیم؛ اما ژرفای دلبستن‌مان را فقط همای سعادتِ عشق می‌توانست ببیند! چنان عاشق هم بودیم که روی دست تمامی عاشقانِ تاریخ زده بودیم. درست است که افسانه نبودیم و خسرو و شیرینِ زمانه نشدیم؛ اما اسم‌مان در دفترِ عاشقان، بین هفت آسمان حک شد! آبیِ عشق‌مان، مایعِ حیاتِ سرخ‌فام در شریان‌های‌مان جریان می‌داد. نفس می‌کشیدیم از برای هم، بخاطرِ بودن باهم؛ که بدانیم روزی در کنار گوشه‌ای ما مالِ هم خواهیم شد!​

داور @Moonlight~ :
جنبه‌ی منفی: نگارش برخی کلمات رو رعایت نکرده بود، گاهی داستان از روند منفیش خارج میشد و یه جمله اخر کنار هم چیدن کلمات برای ساختن جمله مناسب رعایت نشده بود.
جنبه‌ی مثبت: با وجود آرایه کم، پر از احساس بود و سادگیش پوئن مثبت شده بود براش.
نمره: ۸ از ۱۰

داور @ISO' :
اولاش لنگ زد اخراش عالی بود.
اولاش جمله بندی درستی نداشت و یه جا پرش لحن و تکرار مکرر حروف داشت.
نمره: 6 از 10​

جمع نمرات: 14
@Fatemeh
 

!Herman

مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر انجمن
Jul 7, 2024
518
با تشکر و خسته نباشید از داور‌های عزیز:
@Moonlight~
و
@ISO'

برندگان ما:
@آکـو
700 پسند

@Rigina
500 پسند‌


و باقی شرکت کننده‌ها، این چالش نکته مثبت زیادی داشت، با قلم خودتون نوع نگارش و قوه مثبت و منفی خودتون آشنا شدید.
روی نکات گفته شده تمرکز کنید و قلمتون رو قوی کنید.
امیدوارم تو چالش‌های بعدی هم با ما همراه بشید.
@Fatemeh
@مَمّد
@Melina.N

قلمتان مانا🌱​
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا