همگانی { کاریکلماتور } پرویز شاپور

[مستر کیان]

شهرت ماندگار پرویز شاپور به خاطر همان جملات کوتاه طنزآمیز یک یا دو خطی است که احمد شاملو برای آنها تعبیر «کاریکلماتور» را ابداع کرد: تلفیق «کاریکاتور» و «کلمه»!

 

[مستر کیان]

- برای اینکه پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه‌بند بیرون می‌گذارم.

 

[مستر کیان]

- اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به‌بزرگی آسمان می‌سازم.

 

[مستر کیان]

- دلم به‌حال ماهی‌ها می‌سوزد، چون هیچ‌کس اشک‌شان را نمی‌فهمد.

 

[مستر کیان]

- وقتی عکس گل‌محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند.

 

[مستر کیان]

- گربه، بیش از دیگران در فکر آزادی پرندۀ محبوس است.

 

[مستر کیان]

- به یاد ندارم، نابینایی به‌من تنه زده باشد.

 

[مستر کیان]

- هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد.

 

[مستر کیان]

- به عقیدۀ گیوتین، سرِ آدم زیادی است.

 

[مستر کیان]

- روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!