در حال ترجمه پیشاهنگی‌ها لغو می شوند: شعرهای دره آناپولیس و یک داستان کوتاه | به ترجمه امیر آرتان میرزایی

بعد میریم پپرونی.

سرپرست بخش چری گالری
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
Jan 8, 2024
299
كد:02

عنوان : پیشاهنگی‌ها لغو می‌شوند
نویسنده : جان استایل
مترجم : امیر آرتان میرزایی
ژانر/ سبک : اجتمایی

خلاصه :
این یک کتاب شعر غم‌انگیز است که به بررسی این می‌پردازد که چه اتفاقی می‌افتد زمانی که یک جامعه کوچک مزرعه‌دار نوا اسکاتلندی روستایی توسط یک توسعه‌دهنده حریص فاسد می‌شود که سعی می‌کند زمین‌های کشاورزی را بفروشد تا یک بخش فرعی بسازد. استایلز گویش و شخصیت‌های دره را به وضوح زنده می‌کند، همانطور که هیچ نویسنده‌ای تاکنون موفق به انجام آن نشده است. استایلز با سهولت به زبان عامیانه نویسنده منطقه، در این اشعار دره آناپولیس به جای همه ما صحبت می کند. مانند همه نویسندگان استثنایی که از اصطلاح منطقه ای استفاده می کنند، قسمت های استایلز در زندگی یک شهر کوچک با مضامین جهانی طنین انداز می شود.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

بعد میریم پپرونی.

سرپرست بخش چری گالری
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
Jan 8, 2024
299
برای مادرم ویکتوریا

سنگ قبر موریسی
اینجاست که موریسی والیس، 37 ساله، در یک سردای مرد، به بهشت رفت، زیر تراکتور گیر کرد، اواخر سپتامبر همسر، پسر، آفرم را ترک کرد، هیچ دختری او را به سبب کسانی که اورا وسیع میشناختند دوستش نداشت چند قطره قوی و نوک‌دار در سطل‌ها، باغی مست بود. خواننده نیمه شب،شانس انتخاب یکی از ان سیب ها را داشت
 

بعد میریم پپرونی.

سرپرست بخش چری گالری
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
Jan 8, 2024
299
برنادت حیله گر است

بله، سلما، او مرا با یک خانه کوچک و یک بچه سگ و یک مرد همسایه رها کرد.
اما اگر فکر می‌کنی من احمق هستم، به تو یادآوری می‌کنم که این تو بودی که موریسی والیس را در دبیرستان دوست داشتی. ممکن است کاملا آماده باشی، سلما. اما برنادت والیس هنوز هم حیله گر است
 

بعد میریم پپرونی.

سرپرست بخش چری گالری
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
Jan 8, 2024
299
باگرهای کوچولو مامان من

حشره‌های کوچولو، مادرم به سه بچه‌ای گفت که در حال دکتر بازی کردن زیر بوته‌ها بودند، پس دامن خود را بالا آورد، چنگک برداشت و به آن‌ها نوک زد و آنها مثل جوجه‌ها می‌دویدند.
ارین از میان یاس بنفش، ماهی قرمزی را در زیپلاک نگه داشت، باگن چشمانش را روی دیوار ایوان زوزه‌کشی کرد، سگی که روی چمن‌زار از الاغش استفاده می‌کرد.
سطل‌ها را خیس می‌کرد، سپس پیتر مانند برق از کنار خانه‌ها می‌دوید
پنجره سمت راست سرم شکست
مادرم به سمت تو چرخید، بیگ باگر، سر آن مو تیره فریاد زد
که کیسه زباله ای مثل شنل روی پشتش کشیده بود
او با یک سطل مارگارین مانند جهنم در باغ پشتی مامان می دوید
تصور می کنم پر از خیار است
او برای معامله دوپینگ آماده بود
 

بعد میریم پپرونی.

سرپرست بخش چری گالری
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
Jan 8, 2024
299
لانه سگ

هر شش دختر مانند خفاش ها و جوراب های سفید بلند آویزان بودند و با صدای بلند می‌خواندند:
دو ری می فا دو

پسرهای داخل جعبه شن گوش هایشان را تیز کردند
به دخترها گفتند که احمق هستند، و مانند خوک‌ها گودال‌هایی در اعماق حفر می‌کنند

مامان گیره های لباس را در دهانش گذاشت و انگشتانش را به هم فشار داد:
لباس زیر متصل به پیراهن متصل به جوراب های متصل به هانکی پیرمرد است
پسرها غر می‌زدند که مامان چهره‌ای بامزه نشان داد
( عطسه )
لانه سگی که آن را درست می‌کردند منفجر شد
 

بعد میریم پپرونی.

سرپرست بخش چری گالری
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
Jan 8, 2024
299
تمام چیزی که او نوشت

در آشپزخانه بودم و چراغ یخچال روشن بود و دیدم که فللر همسایه از کنار در رد شد
سرش را پایین نگه داشته ، گربه با دمش در هوا جلوی او را گرفته بود و پرنده به شلنگی چسبیده بود و همه چیز را در نیم جریب جهنم می پاشید.
این علف هرز را بکش
آن علف هرز را بکش
کدو تنبل در بارو بچکانید
--
او گفت که وقتی او از سمپاشی درختان گلابی در کدو به پایان رسیده، آیا خودش خوب آماده بازگشت به داخل بود؟
وقتی دید که من مثل یک چراغ بارق فریگن می درخشم، درست ایستاد و واقعاً سفت و با خجالت گفت:
کرم‌های چادری آن‌ها درخت‌های گلابی را مانند زالوهای نمکی از روی پسر عموی برندا در سد لومزدن رها می‌کنند.
و این، عزیز من، تمام چیزی است که او نوشته است!
او در حال جمع شدن بر روی دارایی‌اش با کفش‌های باغبانی و لباس زیرش بود با کلاه نخی قدیمی که بر سر دارد

لازم نیست به شما بگویم که وقتی دیدم چراغ ها در جای خود خاموش می شوند، احساس عجیبی داشتم، مجبور شدم دکمه صدا را روی تلویزیون بالا ببرم، حتی اگر صدای کم شدن صدای نوتین را می شنیدم، خدا را شکر
 

بعد میریم پپرونی.

سرپرست بخش چری گالری
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
Jan 8, 2024
299
کیتی دی. سی او

آن سگ پیر درست از میان ریواس فرو رفت، دم بین پاهایش و دستکش توپ پیتر در دهانش
اینیس لعنتی در هر سوراخی از این طرف پرچین یاسی می چکید، خواهرم گریه می کرد
باعث شد جلفش D.C (اما من او را اسپایک صدا کردم) خزیده شود
به کمربند هوادار خانم‌های تمیز که بعدازظهر به صورت دایره‌ای زیر درخت افرا پرسه می‌زد قبل از اینکه چشمانش ابری شود. چهره ی او به من گفت خواهرم را بیاورم، و آن طور که باید سر میز اشپزخانه بخوریم
بعداً از پله‌ها به سمت اتاق خواب خواهرم می‌رویم
چهره بامزه ای کرد
چون شنیدیم پدر می گوید آرزو دارد
این شپ و نه آن گربه لعنتی بود که کمربند فن را مثل یک بچه گربه بد سیلی گرفت و به سر کوچک موتورش زد
 

بعد میریم پپرونی.

سرپرست بخش چری گالری
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
Jan 8, 2024
299
طناب اسکی-دو

گیور جیمی گیور
جیمی مثل یک تی شرت زلرز غرغر می کرد
سگ شکاری دنی دماغش را روی لانه سگ ساخته شده کوبید
چشم های غمگین به او
رو روو رو روو
دنی قفل پنجره را در حالی که نوک انگشتانش را پاک کرده بود نگه داشت
بینی اش روی آستینش بود، لب هایش مثل کروم آبی بود
سیددان اشلی
سید روی فرش بود
سگ عوضی شد و کاسه را جوید و گفت که مثل آدامس است
دنی روبه‌روی آن‌ها روی صندلی‌های نیمکت قرار داشت، صورت راسو در پنجره
گیور جیمی گیور
جیمی مستقیماً به سمت بالا شلیک کرد
درست داخل ذرت
بدوو بدووو
دنی دستش را مثل دستکش روی ماشین انداخت
عیسی، مریم، و یوسف، آیا آن سگ الان اسکی دوو می‌رود؟
اوه میلتون؟
میلتون با ذرت گاوی که به نظر می رسید، برگشت
مثل یک مار مرده، مثل یک کثیف خوار پوزخند بزن
او گفت که باید طناب اسکی دوو جیمی را می گرفت
به نظر می رسد که موستای سگ این عوضی کوچک را در ذرت گاو دفن کرده است
 

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 16) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 1, Members: 0, Guests: 1)

Who has watch this thread (Total: 0) «جزئیات دقیق بازدیدها»

بالا