عنوان:
عنوان دلنوشته یکی از مهم ترین نقشها در جذب خواننده برای دلنوشته است. عنوان دلنوشته باید به گونهای باشد که خواننده با خواندن آن در نگاه اول بتواند از محتوای دلنوشته و ژانر را حداقل به مقدار ناچیزی متوجه شود. عنوان انتخابی دلنوشته از دو کلمهی (ساتن+قرمز) تشکیل شده؛ معنای ساتن از پارچهای براق است که برای دوخت لباس مجلی زنانه بیشتر استفاده میشود و رنگ قرمز نشان دهنده یک عشق پرشو است که بیانگر ژانر عاشقانه است.
عنوان یک دلنوشته میبایست اندازهای استاندارد داشته باشد که در ذهن و خاطر خواننده بماند و عنوان (ساتن قرمز) اندازهی استانداردی دارد و با ژانر عاشقانه مطابقت دارد و اما با ژانر تراژدی زیادی مطابقت ندارد و نمیتوان فهمید ژانر تراژدی به چه دلیل برای عنوان انتخاب شده زیرا به هیچ گونه در عنوان به ژانر تراژدی اشاره نشده. نویسنده میتوانسته عنوان بهتر پیدا کند که با ژانر تراژدی مربوط باشد؛ اما به دلیل مناسب بودن عنوان این ایراد زیاد به چشم نمیآید.
ژانر:
ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این است که دلنوشته چه احساساتی را در بر میگیرد، ژانر هایِ دلنوشته (عاشقانه و تراژدی) است. ژانر انتخابی میبایست به عنوان و پارت ها ارتباط داشته باشد و ژانر عاشقانه در تمامی پارت های دلنوشته مشاهد میشود، اما ژانر تراژدی نقش کم رنگی در پارت های دلنوشته دارد؛ که چندان از ژانر تراژدی استفاده نشده و فقط در چند پارت ترکیب دو ژانر دیده میشود
مقدمه:
مقدمه دلنوشته سراغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات بکار رفته در آن باشد
همچنین در کنار این موارد میبایست جامع و کامل باشد. مقدمه توسط خودِ نویسنده نوشته شده بود و نویسنده با استفاده از کلمات زیبا در جای خود مقدمهای زیبا خلق کرده بود.
((در این روز معمولی گمان میکردم لباس سفید عادی به تن داشته باشی اما تو بازهم مرا غافلگیر کردی با این ساتن نازک قرمز مانند ماهی کوچکی در تنگ آب که رقص کنان برای خود آواز عشوه میخواند، میمانی و من دوباره در افکارت گرهی خواهم زد و در فضایی آکنده از بوی گلهای قرمز غرق خواهم شد))
همان طور که در مقدمه نوشته شده، در ابتدا به این اشاره میکند
*در این روز معمولی گمان میکردم لباس سفید عادی به تن داشته باشی اما تو باز هم مرا غافلگیر کردی* از معشوقی میگوید که باید در یک روز عادی یک ظاهری و رفتاز عادی داشته باشد اما معشوقش او را در دیدارشان غافلگیر میکند. نویسنده میتوانست کمی حرفهای تر بنویسد تا این قسمت از مقدمه جذب تر شود و جذب کافی را داشته باشد.
در قسمت دیگر یعنی بدنه میگوید:
*با این ساتن نازک قرمز مانند ماهی کوچکی در تنگ آب که رقص کنان برای خود آواز عشوه میخواند، میمانی و من دوباره در افکارت گرهی خواهم زد و در فضایی آکنده از بوی گلهای قرمز غرق خواهم شد* در اینجا نویسنده ساتن نازک سرخ را به یک ماهی کوچک در تگ آب تشبیه میکند که در حال رقص و دلبری است و از احساس خود نسبت به معشوق اعتراف میکند که نمیتواند در مقابل دلیری او بی تفاوت باشد.
مقدمه زیبا بود اگر چه ژانر تراژدی در آن دیده نشد و ژانر عاشقانه مقدمه را فرا گرفته است و اندازه مقدمه باید استاندارد باشد ( بین 5 تا 10 خط) و مقدمه از بین ۵ و ۶ خط هست میتوان گفت از اندازه ای استاندارد بهره برده است، اما اگر نویسنده خطوط دیگر به مقدمه اضافه کند میزان کیفت مقدمه بیشتر میشود.
ساختمان:
نویسنده گاهی میتواند برای زیبایی بیشتر از جابهجایی ارکان جمله استفاده کرد اما نباید در حدی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد. نویسنده جملاتش و متنها را طوری نوشته که گاهی ارکان جمله جابهجا شدهاند. بیشتر جابهجایی در فعل دیده میشود که فعل در ابتدای جمله قرار گرفته است و این امر به زیبایی و تاثیرگذاری جملات کمک کرده است.
آرایه:
آرایه :
یکی دریگر از ارکان نقد و دلنوشته استفاده از آرایهاست که در دلنوشته بار معنایی ایجاد و همچنین زیبایی و تاثیرگذاری آن را بر مخاطب بیشتر میکند. نویسنده در بعضی پارتها از آرایههای ادبی استفاده کرده است. به طور مثال:
- تشبیه معشوق به ماهی قرمز رنگی که در تنگ آب است. حضور آرایههای ادبی در دلنوشته کم و بیش مشاهد میشود و نویسنده به خوبی از آنها برای زیبایی و تاثیرگذاری دلنوشته خود استفاده کرده است میزان بهرهگیری نویسنده از ارایههای ادبی در حد برگزيده ای قرار داشت و میتوانست از ارایهی های متنوعی بهره بگیرد.
چیزی که در دلنوشته مشاهده میشد استفاده از ارایههایی مشخص در پارتهای مختلف است.
نگارش:
نگارش:
رعایت اصول نگارشی در لحن و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد، علائم نگارشی به طور مطلوبی رعایت شدهاند و در جای درست خود قرار گرفتهاند ولی در بعض جملهها علامتی استفاده نشده، فاصلهها و نیم فاصلهها هم رعایت شده است و اشتباهات املایی ،تایپی در متن دیده نمیشود.